۱۳۹۰ آذر ۱۹, شنبه

مسی و پپ گواردیولا مردان روزهای سخت

درسته همه امشب خوب بودن اینیستا که بی نظیر بود اما اگه حرکت ویران کننده و پاس دیدنی مسی تو نیمه اول نبود تیم روحیه نمی گرفت به همه دنیا ثابت شد مرد بزرگ روزهای سخت چه بازیکنیه کسی نیست جزء مسی 24 ساله


تفاوت را احساس کنید:

فرشته ای از دل لا ماسیا با ستارکان لاماسیا دنیا را تسخیر کرده است

مترجمی رانده شده از بارسا با وجود همه ستارهای جهان همچنان در حسرت برد بارسا


عقب ماندگی زیر پوستِ کشور من است ...!

زکریای رازی آمد و رفت !
انیشتین آمد و رفت !
فروید آمد و رفت !
استیو جابز که به نوعی پدر تکنولوژی نوین بود هم آمد و رفت ....
... ... ... ... اما هنوز در همسایگی ما؛
... مادری اسپند دود میکند !
پدری گوسفند میکشد !
پسری پشت ماشینش مینویسد: بیمه ی قمر بنی هاشم !
هنوز برای ازدواج استخاره میکنند !
هنوز مردی به همسرش به جرمِ کم حجابی!! تهمت فاحشه میزند!
توی چاه پول میریزند و نامه پست میکنند !
از کشتن یک بچه ۱۷ ساله ذوق میکنند !
و ...
عقب ماندگی زیر پوستِ کشور من است ...!

۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

کارشناس خبره ترافیک: 60 درصد ترافیک کشور بخاطر نبود کاباره و دیسکو است!

20 درصد دنبال کیس مناسب هستند
20 درصد کیس مناسب پیدا کردن دربه در به دنبال مکان هستند
20 درصد هم در تعقیب  این 40 درصد!

۱۳۹۰ شهریور ۲, چهارشنبه

شیخ حسین مثل اینکه بد جوری پوست تنت عرق کرده! حد وسط نداریم یا مردم یا ولایت

حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان، شب گذشته در مراسم احیای شب بیست و سوم ماه مبارك رمضان با اشاره به برخی مشكلات و نابسامانی های موجود در كشور، از مردم عذرخواهی كرد
ای جان ای جان، میبینم که به شکر خوردن افتادی چی شده شیخ حسین، خب منم بودم وحشت برم میداشت حتمن مرور کردی خاطرات سال 88 بعد از اتنخابات رو  بعد از اونها به مغزت فشار آوردی  یکی یکی فروپاشی دیکتاتورها رو میبینی مبارک، بن علی، قذافی، چند روز دیگه اسد و...
نکنه ترسیدی که بعد از اینها نوبت آقا برسه و مواجب بگیر هاش محاکمه بشن، بالاخره شما هم کم نبردی کم نخوردی دستت تو کاسه لفت و لیس و بچاپ بچاب بوده نمیشه همینطوری بگی انقلاب دست نا اهلا افتاده
30 ساله که انقلاب دست نا اهلانه حالا که پاتون رو پوست خربزه رفته و یک پاتون لب گوره صداتون در امده؟  حالا یاد مردم افتادی؟ جنگ رو یادتون نیست ؟ چقدر بد بختی کشیدیم؟ کشور مثل دسته گل رو نابود کردید.
شیخ انصاری باید کاملن واضح  و شفاف حرف بزنی نمیشه یکی به نعل بزنی یکی به میخ 2 راه داری
اول اینکه بیای به صف مردم بپیوندی و همه جنایتهای این 30 ساله رو محکوم کنی و طللب آمرزش کنی شاید که مردم بخشیدن
دوم اینکه به راه ولایت بپیوندی و تا آخر رودروی مردم بجنگی
راه  سوم و حد وسطی وجود نداره
چرا بابت کشتارهای 67 عذر خواهی نمیکنی؟ 
چرا بابت کشتار مردم  بعد از انتخابات حرف نمیزنی؟
چرا جنایت عمال ولایت رو محکوم نمیکنی؟
اینطوری نمیشه یا طرف مردی یا با ولایت هیچ راه سومی وجود نداره...

۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

وجه تشابه مگس و مسلمانهای عزادار علی در این شبهای عزیز !

مسلمانان عزادار مثل مگس می مونن
دارن زندگی عادی خودشون رو می کنن
اما حواسشون نیست
که چقدر تو اعصاب بقیه هستند !!!

رندی را گفتند: که فرق « پوشک » و « عمّامه » در چیست؟

رندی را گفتند:
که فرق « پوشک » و « عمّامه » در چیست؟
گفت: در اصلشان فرقی نیست!
پوشک را در « زیر » گه گذارند،
و عمّامه را « روی » گه ...!

۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

این استقلالی باعث باخت پرسپولیس شد و حال پرسپولیسی هارو گرفت!

طالب لوی کاسیاس! خدایی خیلی عالی توپ رو از دروازه کشید بیرون...

بزرگترین عامل باخت 2-1 پرسپولیس مقابل شاهین شد...



۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

این هم عکس خانم لورا در کارتون جزیره ناشناخته (سرندپیتی و کونا)

کارتون جزیره ی ناشناخته (سرنتی پیتی) رو یادتون هست؟ همیشه این خانم لورا فقط اسمش بود و خودش نبود.
بیخود نبود این پسره کونا سر و تهش رو میزدن میرفت پیش خانم لورا یه نونی تو روغنش میافتاده!!
 اون موقع من نمیدونستم سانسور چیه تو دوران کودکی پیش خودم فکر میکرم این خانم لورا که هیچ وقت نمیبینمش حتمن یه چیز خیلی خارق العاده هست مثل مامان چوبین حالا نگو این بیشرف ها اون موقع کارتن هارو سانسور میکردن  اون زمان دیگه اینتر نت و ماهواره هم نبود حقیقت رو بفهمیم. الان وقتی فکر میکنم میبینم عجب نامرد بودن این ها خدا نگذره ازتون که با احساستم بازی کردید...!
 

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

آخوند چینی هم به بازار آمد..چینگ چونگ الله !



از جمله قابلیتهای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد :

1 - خواندن تمام روضه ها از قبیل حضرت اباالفضل ، حضرت رقیه و ... به زبانهای فارسی ، انگلیسی ، ترکی ، مشهدی ، انگلیسی ، چینی ، آلمانی ، فرانسوی و ایتالیایی .

2 - خواندن قرآن با پانزده روایت . (شرمنده جناب حافظ هم هستیم )

3 - سخنرانی در همه موضوعات با کیفیتMP3 128 کیلو بایت بر ثانیه .

4 - صدای بالا با قدرت 10400 وات PMPO ( دیگر نیازی به اکو و آمپلی فایر نیست ).

5 - خواندن انواع صیغه به صورت SMS .

6 - بلوتوث دار

7 - دارای پورت USB جهت انتقال انواع فایلهای صوتی و خواندن روضه های سفارشی .

8 - دارای سیستم Wi-Fi ( کاملا به روز Update شده )

9 - عمامه فسفری ( شبها می درخشد )

و بسیاری قابلیتهای دیگر .

.............

و از همه مهمتر با قیمت باور نکردنی 500 تومان برای یکساعت . مجالس خود را به چینگ چونگ الله بسپارید

آفرینش انسان!

خدا خر را آفرید و به اوگفت: تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد.و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود.و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود. خر به خداوند پاسخ داد: خداوندا!من می خواهم خر باشم، اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است.پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد         خدا سگ را آفرید و به او گفت: تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد.تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد.تو یک سگ خواهی بود. سگ به خداوند پاسخ داد: خداوندا!سی سال زندگی عمری طولانی است.کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد...       خدا میمون را آفرید و به او گفت: و تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی بود. میمون به خداوند پاسخ داد: بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال عمر کنم.و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.   و .... ... .. .     سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت: تو انسان هستی.تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین.تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی.و تو بیست سال عمر خواهی کرد. انسان گفت:سرورم!گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است.آن سی سالی که خر نخواست ، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده. و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد... و .... ... .. .   از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند!!!       پس از آن،ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند ، و مثل خر بار می برد و       پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد...!!! و   وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند

۱۳۹۰ تیر ۱۴, سه‌شنبه

تخیل و توهم آن خرفت جماران

در رساله آن جنایتکار بزرگ نوشته شده:

اگر مرد در اثر حادثه ای با عمه و خاله اش زنا کند.مثلا شب در اطاقی در طبقه بالا خوابیده ودرست زیر همان اطاق در طبقه پایین عمه یا خاله اش خوابیده و زلزله اتفاق افتاد که بر اثر ان زلزله حائل بین دو طبقه از بین رفت و او از بالا روی عمه و خاله اش فرود امد و اتفاقی ذکرش(الت تناسلی مرد)در فرج(الت تناسلی زن) عمه یا خاله اش دخول کرده.لازم نیست خود داری کند و می تواند کارش را تمام کند و بعد هم با دختر او مزاوجت نماید!!! 


۱۳۹۰ تیر ۱۳, دوشنبه

پس کی یه روز خوب میاد...؟!

پختم از گرما، کاش مقنعه سرم نبود
عب نداره،‌ یه روز خوب می‌یاد!

راننده تاکسیا چرا اینجوری می‌کنن؟ مگه ارث باباشون تو جیب منه؟
غصه‌ی این چیزا رو نخور، یه روز خوب می‌یاد!

با باتوم زدن پشت گلنوش این‌ هوا باد کرده
بذا بزنن، اینا رفتنی‌ان، یه روز خوب می‌ياد!

دیروز دختره رو گرفته بودن. داد می‌زد مگه قتل کردم؟
بذا انقد بگیرن و ببندن که خسته شن. یه روز خوب می‌یاد!

نمیرن اینا تو زندان؟
بذار بمیرین، یه روز خوب می‌ياد!

خوردم زمین زانوی شلوارم پاره شد
فدای سرت، یه روز خوب می‌ياد!
پس کی یه روز خوب میاد...؟!
 

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

یعنی حتی یک وجدان بیدار در میان این ۵۰ نفر نبوده؟ تنم لرزید وقتی این خبر رو خوندم

سخنانی که برخی مقامات قضایی و انتظامی ایران پس از چند فقره تجاوز گروهی بر زبان آوردند، بسیار دردناک است، اما از آن دردناک‌تر امکان توافق ۵۰ نفر بر سر تجاوز است!
فکرش را بکنید ۵۰ نفر با هم توافق کرده‌اند که چنین کار منفوری را عملی کنند. یعنی حتی یک وجدان بیدار در میان این ۵۰ نفر نبوده؟
این فاجعه هنگامی دردناک‌تر می‌شود که مقام ارشدی در قوه قضاییه از وجود پرونده‌های بسیاری از‌‌ همان دست خبر می‌دهد.
می‌بینید در این سرزمین امکان حصول توافق بر سر شر چقدر آسان است! اگر این ۵۰ نفر می‌خواستند بر سر یک امر خیر به توافق برسند، تردید ندارم که به چند گروه تقسیم می‌شدند و اختلاف میاانشان می‌افتاد.
منبع خبر 
منبع یاداشت

کودک آزاری فقط این نیست که بچه رو کتک بزنی یا با سیگار بسوزونیش!

این که بچه رو زیر آفتاب داغ یا تو سرما یه ساعت تو صف مدرسه ایستاده نگه داری کودک آزاریه.
این که مجبورش کنی تو اون سن با مانتو و مقنعه بیاد مدرسه کودک آزاریه.
این که بجای برنامه کودک براش عزاداری و سینه‌زنی پخش کنی کودک آزاریه.
این که دختر رو مجبور کنی سبیل بذاره و پسر موهاشو
خیلی کوتاه کنه، کودک آزاریه.
این که براش کارتونای خارجی رو سانسور کنی و حرفاشون رو تغییر بدی کودک آزاریه.
این که عقایدتون رو به بچه‌تون تحمیل کنید، کودک آزاریه.
این که وقتی دلش می‌خواد برقصه، بهش بگین نماز بخونه و بفرستینش کلاس قرآن کودک آزاریه.
اینکه از تلویزیون تصاویر جنازه‌های له شده و سوخته پخش کنید بدون اینکه قبلش هشدار بدین، کودک آزاریه.
این که اسمی براش انتخاب کنید که باعث خجالت‌ش بشه کودک آزاریه.
این که از جهنم و شیطان و وقایع عاشورا براش بگین، کودک آزاریه.
این که تو شرایطی بچه دار بشین که می‌دونین اون بچه زندگی خوبی نخواهد داشت، خودش کودک آزاری و مردم آزاریه. اکثر بچه‌های چند دهه‌ی اخیر کودکی و کلاً زندگی خوبی نداشتن.
حالا اینارو گفتم که بگم اگه می‌بینین چندتا خبر کودک‌آزاری و تجاوز و اینا پشت سرهم پخش می‌شه معنی‌ش این نیست که تا حالا از این خبرا نبوده و یهو موج‌ش راه افتاده!
این یعنی اتفاقات خیلی بدتری در سطح وسیع‌تری افتاده و داره می‌افته و چون می‌دونن چه چیزایی مارو تحت تاثیر قرار می‌ده، می‌خوان با همونا سرمون‌و گرم کنن یا حداقل اخبار قتل‌های سیاسی و اعتصاب غذای زندانی‌ها و… رو کمرنگ کنن.

طرح ممنوعیت نگهداری، بیرون بردن و گردش با زنان در اماکن عمومی/نقشه جدید!


تبلیغ بانک اقتصاد نوین و ربط اون به قرص وایگرا!

تبلیغ بانک اقتصاد نوین رو دیدین؟
شعارشون اینه بانک شما هرگز نمی‌خوابد
که برای تبلیغ وایگرا مناسب‌تره...

حکایت ما و رژیم!

رژیم میگیریم ، خوش هیکل میشیم ، تیپ میزنیم بعد رژیم میگیرتمون. چه چرخه ی باحالیه؟!

۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

بد شانس ترین نسل تاریخ ایران، ما هستیم!... چرا؟

چون تو نوزادیمون شیر خشک نایاب شده بود…

بچگیمونم كه دوران جنگ بود…

دوران تحصیل هم هر چی طرح بود رو ما امتحان کردن…

نظام قدیم، نظام جدید،نظام خیلی جدید…

رسیدیم دانشگاه سهمیه ها بیداد کردن…

فارغ التحصیل شدیم به خاطر زیاد بودن جمعیت کار پیدا نشد…

عاشق شديم گشت ارشاد رو سرمون خراب شد...

ماشین خریدیم بنزین سهمیه بندی شد...

ازدواج كرديم تورم كمرمونو شكست و روزگارمون سياه شد...

بارالهـــــا! ديگه حالي واسمون نمونده كه به راه راست هدایت شیم،
اگه اصرار داري، خودت راه راست را به سوی ما کج کن

سوره‌ی جــنتی!

الف جیـم(1) و تو چه داني که جــنتی کيست؟(2) که از گونه‌ی پستانداران بود و
از تیره‌ی آدم‌خواران(3) همانا او از نسل انسان‌های راست قامت بود و
پنجاه ملیون سال پیش می‌زیست(4) و اکنون رسیده به نسل انسان‌های خمیده
قامت(5) باشد که متذکر گردید(6) ای بندگانم اگر سؤالی داشتید و من جواب
ندانستم(7) از جـنتی بپرسید(8) همانا که او مدتها پیش از ما می‌زیست(9)
همانا ما به موسی «عصای سحرآمیز» دادیم(10) و به نوح «عمر طولانی»(11) و به
عزرائیل «میراندن آدم‌ها»(12) و به جیرجیرک‌ «صوت جمیل»(13) و به زورو «عبای
مشکی»(14) و به بروسلی «خشم اژدها»(15) و تمامی این‌ها را در یک پکیج استثنایی به
جنتی دادیم(16) باشد که دست از سر ما بردارد(17) همانا ما وی را امام جمعه موقت
کردیم(18) لیکن فک ما باز مانده که این موقت کی تمام می‌شود(19)

جنت الله و علی‌ الاعظیم

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

رابطه دینداری با خداپرستی!

مردم ترجیح میدن که دین داشته باشن
چون عمیقا باور دارن که فریب دادن خدا از فریب دادن وجدان خیلی راحت تره

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

به گمان من اينها بدترند، حتي بدتر از آنها!

اسلام رحماني بدتر از اسلام واقعي است.
اصلاح‌طلبان بدتر از اصول‌گرايان هستند.
خميني بدتر از خامنه‌اي است.
شريعتي بدتر از رحيم ‌پور ازغدي و حدادعادل است.
سياه‌دل سفيد‌پوش بدتر از سياه‌دل سياه‌پوش است.
دخترهايي که با مانتوي کوتاه و روسري عقب رفته و آرايش در صف گرفتن غذاي محرم مي‌ايستند بدتر از فاطمه رجبي هستند.
پسراني که با ظاهر مدرن براي ارضا کردن حس ترس و مبهم ناخود آگاهشان و همينطور براي صحبت کردن و شماره دادن به دخترها به هيئت مي‌روند، بد تر از مسعود دهنمکي هستند.
آنهايي که روزي صدجور دروغ مي‌گويند و هزار جور ديگران را فريب مي‌دهند اما به هنگام عزاداري گريه مي‌کنند و سينه و زنجير مي‌زنند و حساب حسين را جدا مي‌دانند بدتر از روضه‌خواناني هستند که آشکارا فريب مي‌دهند.
دليل من اين است:
اينها (دسته اول) خود را به خواب زده‌اند ولي آنها (دسته دوم) خواب هستند.
توضيح: آنها ايمان به اصلي دارند که برايش دليل عقلي نمي‌طلبند. ايمان معجوني خواب آور است که آنها را به خواب برده است. اما اينان ايمان را مي‌چرخانند و مي‌پيچانند تا عقلشان را دست‌به‌سر کنند تا دست‌آوردي که آن ايمان تحريف شده دارد (پول و قدرت) از دست نرود. بنابراين دسته اول يا بيدار مي‌شوند و يا حداقل مشتشان باز است و تکليفشان روشن. اما دسته دوم خود را به خواب زده‌اند  پيوسته به نبال يافتن راهکارهاي نوين براي فريفتن ديگرانند. دليل ديگر اينکه دسته اول طوري عمل مي‌کنند که بازخورد اثرات بد رفتار و باورشان مستقيما منبع اصلي آن اثرات را نشانه مي‌رود اما عملکرد دسته دوم موزيانه است و طوري برخورد مي‌شود که منبع اصلي در امان باشد.
توضيح: منظور از بد، بازدارندگي در رسيدن به دمکراسي و استقرار و تحکيم انسانيت و حقوق بشر به عنوان مباني وضع قوانين اجتماعي، و رسيدن به يک نظام سياسي اجتماعي مفيد در همان راستا است.
با اين حال همواره مي‌توان به سود انسانيت از هردوگروه استفاده کرد و در جامعه پتانسيل مثبت ذخيره کرد تا روزي تبديل به عمل شود.
منبع

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

اغتشاشیدم به هر چیزی که حق تفکر و "چرا" گفتن رو از من بگیره! حالا هر کس که میخواد باشه، هر مسلکی که باشه

من ذاتن انسان فضولی هستم  همش دوست دارم سوال کنم چرا این اینطوریه ،چرا اونطوریه،چرا باید این کارو بکنم، چرا نباید این کارو بکنم، از بچگیمم هم همین بودم همش سوال میکردم، همش فضولی میکردم، تو هر سوراخی انگشت میکردم،دنبال این بودم که تجربه عملی کسب کنم.
خدا رحمت کنه بابام  تو سرم نمیزد بگه بچه جون مگه فضولی آخه به تو چه که اینقدر سوال میپرسی، بجاش منو تشویق میکرد که بابا جون سوال کن بپرس، تا اونجایی هم که بلد بود سوادش قد میداد جواب منو میداد منم همش سوالهام بیشتر میشد و با اون تفکر بزرگ شدم که باید پرسید،سوال کرد، چرا گفت، مثل گوسفند نبود که هر چی میگن قبول کرد و از پدرم ممنونم که منو مثل یه حیوان تربیت نکرد که فقط بخورم، بخوابم ، بُکنم و سر و صدا کنم.

حالا که بزرگ تر  شدیم همه چی بر عکس شده  سوالهامون بیشتر شد، فکرمون بزرگتر شد، نیازهامون بیشتر شد "چرا" هامون بیشتر شده و کسی هم نیست که جوابمون رو بده، جرات پرسش نداریم، حرف بزیم مرتد میشیم میبرمون هلوف دونی چهار تا انگ هم بارمون میکن و یه فس کتک سیر هم میزنن بهمون و اگر همت داشته باشن  یه حالی هم به هولمون میدن که دیگه به قول خودشون غلط زیادی نکنیم.
آخه دهانمون  نباید باز بشه، نباید سوال کنیم، نباید بپرسیم:
چرا خدای شما اینطوری گفته؟
چرا خدای شما گفته زن رو باید زد؟
چرا خدای شما گفته کافر(سکولار) رو باید کشت؟
چرا خدای شما اینقدر متناقض حرف زده تو اون قرآن کذایی؟
چرا خدای شما  گفته مردها حق بیشتری از زنها دارن؟
چرا خدای شما عدالت نداره؟ چرا خدا اینقدر عقده ایه و چوب تو پاچم کنه  که دوست نداشتم به یه زبون دیگه نماز بخونم و اراجبفی سر هم کنم که حتی معنیشو نمیدونم ؟
چرا من باید به زور ازش تشکر کنم و اینقدر منت رو سرم باشه ؟ خب تو غلط کردی منو بوجود آوردی مگه من به خواست خودم به دنیا امدم، تو منو زوری آودر بعدش میخوای من زوری اطاعات کنم مگه دیونه ای تو؟  اگر اینطوریه برا چی به من عقل دادی و به گوسفنده عقل ندادی؟
آخه کدوم عقل سالمی میتونه اینهمه تناقض رو ببینه و بازم خودش بزنه به خریت که خدای شماخوبه ؟
پس حقوق بشر چی میشه؟ دموکراسی چی میشه؟ عدالت چی میشه؟ برابری چیه؟

تو بهترین نعمت منو که تفکر منه میخوای بگیری و من زیر بارش نمیرم و بر علیه هر شخص و خداش می ایستم و نمیگذارم عقلم رو بگیرن حتی اگر به قیمت جونم تموم بشه.
چون اگر  عقل و تفکر منو بگیرن من با اون گوسفنده هیچ فرقی نمیکنم و نمیخوام گوسفند باشم.
پس شورش میکنم علیه  اون کسی که بخواد فکر منو بدوزده و اغتشاش میکنم علیه او و خداش، هر کسی که میخواد باشه هر دینی که میخواد باشه فرقی نمیکنه.
اغتشاشیدم به....


۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

"تخلیه فوری چاه"

یعنی حجمِ ریدن هایِ ما در مسیرِ زندگی انقدر زیاد شده که برچسب هایِ "تخلیه فوری چاه" روی تمام دربهای خانه ها به این مقدار مشاهده میشه؟!



 

هنوز اونجا قشنگه...؟



امروز یه جلسه بود توی دانشکده برای دانشجوهایی که می‌خوان برن ایران برای یک سال و فارسی یاد بگیرن. رئیس دانشکده از من هم خواسته بود توی این جلسه باشم واسه راهنمایی دانشجوها و نکاتی که باید بدونن درباره‌ی سفر به ایران و به قول خودش- بیشتر راهنمایی دخترا- جلسه شروع شد و این بابا شروع کرد به حرف زدن و هی گفت و زد و کوبید که ایران فلانه و بیساره و وضع فرهنگی‌ش افتضاحه، خانواده‌های ایرانی بسیار محافظه‌کارن، اگه می‌خواین برین پیش خانواده بدونین که کلی آمارتونو می‌گیرن و نمی‌تونین راحت بچرخین، وضعیت بانک افتضاحه وباید با خودتون پول حمل کنین و احتمال داره پولتون رو بزنن پس حواستون باشه، توی خیابون اگه موتون بیاد بیرون می‌یان بهتون گیر می‌دن و احتمال داره ببرنتون زندان، آخرش هم یه جو عظیمی داد گفت تمام تلفناتون شنود می‌شه، تمام ایمیلاتون خونده می‌شه، تمام حرفاتون چه پای اسکایپ چه پای جی تاک شنود می‌شه، براتون به‌پا می‌ذارن شب و روز و خلاصه حواستون رو جمع کنین. با اینکه یه بخش کمی از حرفاش معنی می‌داد و احتمال وقوع داشت ولی من خون داشت خونمو می‌خورد از اینکه این داره این شکلی راجع به کشور من حرف می‌زنه. انگار که حتی اگه اینجوریام هست این یارو حق نداره زر بزنه وقتی بیست ساله پاشو توی ایران نذاشته. خلاصه هی لبامو جوییدم و تکون عصبی خوردم. آخرش بلند گفتم نه آقای استاد. اینجوریایی که شمام می‌گی نیست آقاجون. بعد ژاکت دختر بغل دستیم رو گرفتم گفتم رو کردم به دانشجوهای دختر. گفتم می‌بنین منو؟ ژاکت رو انداختم رو فرق سرم، گفتم همین قد بسه. اینا گفتن ینی نقاب نباید بزنیم؟ بلند گفتم نه نه! تو کشور من نقاب نمی زنه کسی. با همین لباساتون می‌تونین برین. لباسای قشنگ می‌تونین بپوشین. اگه دامن می‌پوشین فقط ساق و جوراب شلواری پاتون باشه عین دانشگاه که می رین امتحان بدین. همون شکلی. اینم بندازین سرتون. یه خوشگلشو از ایران بخرین. بانک هم هست. خدمات ارزی می ده می تونین برین حتی پیش صراف. خانواده‌های مهربون هم زیادن. پلیس مملکت هم بیکار نیست بیاد به‌پا بذاره واسه شما. اون یکی پسره گفت من که ولی با آستین کوتاه نمی‌تونم. گفتم می‌تونی. همه‌ش سیاه‌کاریه. درسته که وضع مملکت من خرابه در این مقطع ولی مردم راه خودشونو پیدا می‌کنن، خودشون مهمونی می گیرن توش هم همه جور غلطی می‌کنن، چی فک کردین؟ گفت سینما می شه رفت؟ همه وجودم داشت آتیش می‌گرفت انگار. نمی‌دونم چرا اینقد عصبی می‌شم وقتی اینا عین منگولا با ایران برخورد می‌کنن، گفتم بهترین تئاترا رو می ری می بینی، یه عالم غذای خوب می خوری، یه عالم خیابون قشنگ می بینی. یه عالم آدم باحال می‌بینی که اصلن هم محافظه کار نیستن به معنایی که جناب استاد می‌گن ... ایران جای خوبیه هنوز. هنوز هم قشنگه. بعدش اومده بودم بیرون خودم الکی بغض کرده بودم و زرتی توی آسانسور زدم زیر گریه. نمی‌فهمیدم حالمو. هنوز دلم می‌خواد اونجا توی ذهن آدمای غریبه جای قشنگی باشه، گرچه توش آدم می‌کشن، گرچه همین دیروز یکی رو غریبانه کشتن... ولی چه می‌شد کرد؟ نمی‌تونستم بشینم ببینم این انگلیسی دوزاری داره از کشور من سگدونی می‌سازه تو چشم آدمایی که به هر دلیلی دلشون خواسته فرهنگ اونجا رو یاد بگیرن. ینی حق نداشت به نظرم... امیدوارم تعریف الکی نکرده باشم و نخوره تو ذوقشون... گرچه آخرش یه سری‌شون از ترس حرفای رئیس دانشکده تصمیم گرفتن به جای ایران برن تاجیکستان
:

تخمی‌ترین معامله تاریخ ایران

ایران به نیکاراگوئه نفت داده؛ نیکاراگوئه به ایران پشم داده!!

۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

به یه آمریکایی میگن تفریحت چیه ؟

به آمريكايي ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه سفر ميكنيم
به ژاپني ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه روبات ميسازيم
به فرانسوي ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه نقاشي ميكشيم
به ايتاليايي ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه آشپزي ميكنيم
به اسپانيايي ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه گاوبازي ميكنيم
به ايراني ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه بدبختيامون رو تو فيس بوك مينويسيم ،لايك ميزنيم، ...بهشون ميخنديم...آخرش هم مینویسیم مملکته داریم؟

محسن قمبل؛ محسن رضائی

کون نشور: کسی که در انتخابات ابتدا از تقلب شکایت می کند، سپس نتیجه را می پذیرد، سپس از تقلب کننده حمایت جدی می کند و حتی به تقلب کننده می دهد؛ محسن قمبل؛ محسن رضائی

زبان به سخن گشودن عیسی در گهواره

مادر جنده هم خودتونین!

عرزشی‌های خردسال

شبکه‌ی قرآن حول و حوش 10 صبح برنامه کودک داره، از این تخمیا که یکی دو تا عروسک داره و یه خاله چی‌چی و عمو فیلان.
ورژن شبکه‌ی قرآن‌ش این‌جوریه که یکی از عروسکا شخصیت بده و همه‌ش گناه می‌کنه، اون یکی خوبه و نصیحتش می‌کنه.
بعد اسم اون شخصیت بده فکر می‌کنید چیه...؟
سبزک!

۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

آدم و ابلیس و جنتی

و هنگامی که آدم را خدا به زمین فرستاد، ابلیس برای او کامنت گذاشت و جنتی کامنت رو لایک کرد!

۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

کریس د برگ پروفایل صفحه فیسبوکش رو سبز کرده و نوشته بیاد هاله سحابی مادر صلح

Green Tuesday - This photo is dedicated to the memory of Haleh Sahabi - the Mother of Peace, Please contact him to say thanks for his support 
                                                                           سپاس عمو کریس

۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

نه مجاهدین از طالبان بدتر هستند و نه ما از اوباما با هوش تر!

قبل از اینکه چند خطی درباره مجاهدین و طالبان و اوباما  بنویسم  اعلام میکنم بنده طرفدار مجاهدین نیستم و دوستان لطف کنن بر چسب به بنده نزنن و برای حصول اطمینان میتونن فعالیت بنده را در این یکساله در بالاترین چک کنن.

 در باره تیتر فوق چند خطی مینویسم تا بتوانیم در کنار دوستان به جمع بندی برسیم. وقتی به گذشته گروه مجاهدین بر میگردیم و اشتباهات آنان را مرور میکنیم  می توانیم در مورد آنها نتیجه گیری کنیم و آنان را به طور کامل طرد کنیم. و اگر بخواهیم مقایسه اجمالی و کوتاهی بین مجاهدین و طالبان انجام بدهیم به این نتیجه میرسیم که ضربه ای که طالبان به افغانستان زد قابل قیاس با عملیات مجاهدین به ایران نبود و خسارات جنگ و عامل تفرقه و کشتار و تروریست در افغانستان قابل مقایسه با خسارات مجاهدین به ایران نیست.
 پس چگونه است که اوباما برای برقراری دمکراسی در افغانستان حتی از طالبان برای برقراری آرامش و دمکراسی دعوت به همکاری میکند و ما با مجاهدین اینگونه رفتار میکنیم. یعنی ما خیلی بیشتر از اوباما میفهمیم و یا اوباما خیلی خنگ تشریف دارن و ما با هوش؟
 به هر حال برای رسیدن به ایرانی آباد و آزاد باید بتوانیم تمام اختلافات گذشته را کنار بگذاریم و همه با هم دست به دست هم بدهیم تا دشمن مشترک را که، رژیم اسلامی است را نابود کنیم. تا میزان محبوبیت و اکثریت آرا در پای صندوق رای مشخص گردد.

۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

فهمیدم چرا تو ایران قبر چند طبقه میفروشن!

فهمیدم چرا تو ایران قبر چند طبقه میفروشن! چون دختر رو زیر جنازه پدر میکشن!
خدایا ما چقدر ذلت تحمل کنیم؟ تا کی؟!

تفاوت مردم سوریه و مردم ایران

مردم سوریه آنقدر در خیابانها مقاومت کردن تا فرمان عفو عمومی صادر شد و مردم ایران آنقدرنشستن  پشت کامپوتر به هم فحش دادن تا رهبران بزرگترین جنبش سالهای اخیرش رو بی انکه آب از آب تکون بخوره زندان کردن.

۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

آقای خاتمی تحویل بگیر! / خامنه ای : فتنه مرتکب گناه غیرقابل اغماض شده است.



"رهبر جمهوری اسلامی  به حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دوسال گذشته اشاره کرد و گفت: گناه بزرگ و غیرقابل اغماض فتنه‌گران این است که شبهه و خدشه ذهنی خود را به چالشی در مقابل نظام تبدیل کردند و به نظام و کشور ضربه زدند."

اینها بخشهایی از سخنان امروز خامنه ای در جمع نمایندگان مجلس است که با قاطیعیت و خشم  تقاضای عفو آقای خاتمی را رد کرد  و با بیشرمی  تمام، گناه را بر سر مردم بیگناه (فتنه گران) انداخت.

این در حالی بود که در هفته گذشته، محمد خاتمی، رئیس‌جمهوری پیشین ایران خواستار برداشتن حصرها شد و شروط اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات را مطرح کرد.
رئیس جمهوری پیشین ایران مچنین چندی پیش گفته بود: اگر ظلمی شده است که شده است، همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم. اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم‌پوشی شود، و ملت هم بر ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است.

با این تفاسیر باید از آقای خاتمی سوال کرد آیا باز هم بر مواضع خود  مبنی بر تامل با حاکمان جمهوری اسلامی اصرار دارند یا نه؟


۱۳۹۰ خرداد ۵, پنجشنبه

آق محسن بی ناموس! بوی کباب میاد ولی خر داغ میکنن

                                                                               
یک انسان چقدر میتونه پست و فرو مایه باشه که هر طرفی که باد میاد بادش بده. فاحشه های تن فروش از تو بیشتر شرف دارن میدونی چرا؟ اگر نمیدونی الان بهت میگم:
اول اینکه اون بنده خدایی که تن فروشی میکنه به خاطر یک لقمه نون هست که تو و امثال دارین حقش رو میخورین.
دوم اینکه اون کسی تن فروشی میکنه، بخاطر ناموسشه که تن فروشی میکنه ولی تو چی ؟ تو برای چی ناموست رو میفروشی؟
آق محسن! ناموست چند؟

پیش خودت فکر کردی تا حالا خودت رو به چند نفر فروختی ؟
خمینی، رفسنجانی ،  احمدی نژاد، خامنه ای و...؟

فکر کردی الان خامنه ای بعد رفتن  مموتی میگه: بیا بی ناموس جان!تو یار وفاداری هستی قشنگ ناموست رو زیر پا گذاشتی، خوب سران فتنه رو محکوم کردی و خوب از برای من  تار زدی و دستمال ابریشیمت خوب کار کرد  تو ریئس جمهور بعدی...

نه از این خیال ها نکن بوی کباب میاد ولی خر داغ میکنن. خامنه ای خوب  میدونه تو هرزه تر از اون چیزی هستی که وفا دار بمونی و کدبانوی خوبی باشی و ارزشی برای خودت و حرفت هم قایل باشی.
 ببین بی ناموس فکر نکن که این رویه دزدی و چپاول تا ابد ادامه داره  تو هم میتونی بچاپی و ببری و بخوری. نه بوی الرحمان همتون در امده میبینم اون روزی رو که مثل شغال به دنبال سوراخ بگردی.

۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

آدم و حوا

و آنگاه که خدا آدم را آفرید و با یک برگ او را پوشاند ، حوا پرسید : همین یک برگ ؟ آدم گفت : نه یک کوبیده و دو تا هم گوجه زیرش هست!!!

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

هِی آقایون تحریم کننده! 30 ساله تحریم کردین چه غلطی کردین، جز بد بختی برای مردم و کمک به حکومت؟



تو خبر ها خواندم که اتحادیه اروپا لطف کرده و زحمت کشیده دوباره داره حکومت ایران (بخوانید مردم ایران رو )  تحریم میکن.

میخوام ببینم که بر فرض مثال اگر ما اینهمه فشار ناشی از تحریم رو تحمل کنیم و هزینه های سنگین رو بپردازیم آخرش به آزادی میرسیم ؟
یا این  که ما بعد اینهمه تحریم، یک شب بخوابیم و صبح بیدارمیشیم و میبینم که آخوندها همینطوری حکومت رو  گذاشتن به امون خدا،  و رفتن ؟

و اگرهم  به فکر این هستی که مردم رو اونقدر گرسنه کنی که مردم پاشن خیابونها رو اشغال کنن بازم سیاست اشتباهیه! چون تاریخ ثابت کرده که مردم ما هرچقدر گرسنه تر بشن  بی تفاوت تر میشن مگر زمان محمد رضا پهلوی مردم گرسنه بودن که پاشدن انقلاب کردن که توقع داری گرسنه بشن پاشن آخوند ها رو بیرون کنن؟


من نمیفهمم که اصولن این تحریم ها به نفع مردم هست یا رژیم یا تحریم کننده ها؟ ولی من تا اونجا که سر در آوردم سودش تو جیب تحریم کننده ها و رژیمه و همه ضررش تو جیب مردم.

اینطوری تحریم کننده ها میگن دارن به مردم کمک میکنن ولی باور کنید که سودش 10 برابر تو جیب دلالهاشونه که قیمت اجناس رو چند برابر قیمت واقعیش (بازار سیاه) دارن به ایران میدن و رژیم هم مجددن یه دلالی روش میزنه به جیب و یک کالا با چندین برابر قیمت تعیین شده به دست مصرف کننده بد بخت میرسه.

خب حالا که چی ؟ 30 سال دارید تحریم میکنید چی شده ؟
رژیم از کدوم مواضعش عقب کشیده ؟

همونطوری که میر حسین موسوی گفت منم به این نتیجه رسیدم که این تحریم ها نه تنها سودی برای مردم داره بلکه باعث نابودی قشر متوسط  و قشر پویای جامعه  میشه و ضربه ای جبران پذیربه بدنه جنبش وارد میشه  و  بیشتر از اینکه به نفع مردم باشه به سود حکومته و همونطور هم که از گفته هاشون و کارهاشون پیداس مخالف با تحریم نیستن و تازه خوشحال هم میشن .


 پس معلوم میشه که این تحریم ها اگر برای  مردم آب نداره برای خودتون و رژیم نون داره!





۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

آقای خاتمی! من به عنوان یک کاربر بالاترین از شما تقاضای بخشش دارم



قبل از اینکه وارد بحث بشم، این نکته خیلی مهم رو گوش زد میکنم که: منظور من از نوشتن این مطلب، بستن دهان منتقدین نیست و باز هم تاکید میکنم اینجانت مخالف اندیشیدن ، گفتگو و نقد نیستم و هر گونه نقد منطقی در چهار چوب رعایت اخلاق و دلیل و برهان را با کمال میل  می پذیرم و راه برای اصلاح و تغییر در افکارم باز میباشد.

روی سخنم با اون دسته از کسانی هست که به دنبال تخریب، گل آلود کردن فضا ، تهمت های ناروا و بی پایه و اساس، توهین و فحاشی حتی به خانوادی بعضی اشخاص هستند تا بتوانند به نیات خود  برسند.

قصدم دفاع از هیچ شخص خاصی  نیست اما با توجه با موقعت کنونی و وضعیت آشفته رژیم چه از لحاظ اقتصادی و چه سیاسی نگاهی به کارنامه خود بیاندازیم متوجه میشویم که در بعضی از مواقع مرزهای اخلاق،  ،انسانیت ، و اصول حرفه ای دمکراسی را بصورت خیلی زشتی در نوردیدیم و چرا باید باعث دشمن شاد شدن خودمان بگردیم.

برای اینکه منظور را واضح تر بیان کنیم مثالی میزنمدر مورد اتفاقات چند روزه اخیر درباره  موضوع سخنان  آقای خاتمی  که لینهای گوناگونی به بالاترین فرستاده شد و نظرات  متفاوتی را در پی داشت.

لازم میبینم که از بعضی دوستان تشکر کنم که خیلی منصفانه و با رعایت ادب سخنان آقای خاتمی را نقد کردند و با رد پیشنهاد ایشان مواضع محکم و منطقی خود را به گوش ایشان رساندند که مطمئنم تاثیر بیشتری دارد.

مقصودم این نیست که ثابت کنم  آقای خاتمی خوب صحبت کرده یا نه، به نفع مردم گفته یا نه و از همینجا اعلام میکنم  که با بخشی از سخنان ایشان موافق نیستم، اما به ایشان احترام میگذارم و هیچ گونه توهین و فحشی نثارشان نمیکنم،  بلکه با رعایت اخلاق صحبتهای ایشان را منصفانه نقد میکنم تا در پی اصلاح خویش بر آید نه اینکه با توهین هایم آنچنان لجن مالش کنم تا دیگر سخن نگوید و آزادی بیانش را از بین ببریم.

شاید ایشان آنطوری که ما فکر میکنیم فکر نمیکند، شاید دید ایشون از قضا اونطوری نیست که ما فکر میکنیم، شاید برداشت دیگری از قضایا دارد، به هر حال هر چه که هست ما اجازه نداریم اینطور بی محابا به ایشان و خانواده ایشون بتازیم و حریم خانوادگی این شخص رو زیر سوال ببریم.

قدری بیاندیشیم به آنچه در این چند روز با این مرد نجیب چه کردیم، واقعن بعضی از لینکها و نظرات بالاترین باعث شرمم شد که چطور بعضی افراد که  آنچنان ادعای آزادی و دموکراسی شان گوش فلک را کر کرده ولی در عرصه عمل هیچ قید و بندی و ادبی را رعایت نمیکنند.

خاتمی به عنوان شهروند این کشور حق دارد نظر خود را هر طور که صلاح میداند بیان کند شاید او چیزی را که  ما در آینه نمیبینیم در خشت خام میبیند و ممکن است ما در آینده به حرف ایشان برسیم که هیچ راه برگشتی نباشد و بدتر از مردم لیبی شویم.


با این اوصاف چند سوال در ذهن حقیر اینجانب شکل میگیرد:
پس آزادی بیان چیست ؟
پس تعریف دموکراسی چیست ؟
پس چه فرقی میان من نوعی و جمهوری اسلامی است که رعایت آزادی بیان را نمیکنم و طرفمان را با بدترین فحشها و لودگی ها و توهین ها بدرقه میکنم ؟
پس چه فرقی میان قلم من و باتوم جمهوری اسلامی است ؟ نوازشهای قلم بعضی از دوستان دردی بیشتر از درد باتوم  دارد.
پس چطور میخواهیم در فردای ایران آزاد روبروی یکدیگر بنشینیم و  سخنان یکدیگر را نقد  کنیم؟
پس چطور میخواهیم بعد از پیروز شدن حریف انتخاباتی مان به ایشان تبریک بگوییم و به امور مملکت برسیم؟
......
واگر آزادی بیان اینه که ما انسانیت و معرفت را زیر پا بگذاریم همون بهتر که  نداشته باشیم.

اینجانب به علت جو گیر شدن و تحت تاثیر قرار گرفتن این حجم عظیم توهین  به بعضی از لینکهای توهین به آقای خاتمی رای دادم و از همینجا از شخص ایشان و خانواده محترمشان تقاضای بخشش دارم.





۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

شجاعت چیست و شجاع کیست!؟ احمد زید آبادی شجاع است یا احمدی نژاد ؟

خجالت هم چیز خوبیست خودمحوری و گستاخی و خودخواهی, اربده کشی، زور گویی، دزدی و...گوشه ای از صفات شوم ریئس دولت کودتاست و قائدتن  اگر به درجه ای برسد که شرافت انسان را زیر سوال ببرد, باید چاره ای جدی اندیشید.


جملات بالا رو برای کسانی  بازگو کردم  که فراموش کردند با چه شخص لمپن و بیسوادی و بیشعوری طرف هستند و به این حیوان وحشی نماد  با شرافتِ  "شجاعت" رو اعطا میکنن و استدلال عوامانشونم اینه که مگر نمی بینید چطوری جلوی خامنه ای ایستاده.


فقط برای روشن شدن اذهان چند خطی در باره شجاعت مینویسم و مقایسه های کوتاهی میکنم بین کسانی که لیاقت دریافت نشان شجاعت را دارند، باشد تا بتوانیم برای آگاهی و روشن شدن حقیقت کمکی کنیم.

در ابتدا تعریف کوتاهی از شجاعت رو با هم مرور میکنیم 


شجاعت در معنی لغوی  بدین معناست: دلیری در کارزار، دلاوری، دل داری

در اینجا لازمه این رو توضیح بدهم که  شجاع  کسی نیست  که دست به هر کار خطرناک ، ترس آور و احمقانه ای بزند و منافع هموطن هاش را از بین ببرد.
مثلاً اگر کسی در موقع خطرات طبیعی مثل زلزله، آتشفشان و یا گردباد، و یا در کشتی به موقع طوفان نترسد را نمیتون شجاع نامید. اینگونه اشخاص بیشتر از اینکه شجاع باشند، احمق و یا ساده لوح محسوب می‌شوند.

 شجاع کسی است  که با تمام فشارها و موانع موجود به هیچ وجه بر سر آرمانهای مردمش با هیچ کس معامله نکند، و منافع مردم و کشورش بر تمام احساساتش مقدم باشد  این شخص را شجاع نامند و این صفت، یک صفت پسندیده و مورد تشویق و احترام می‌باشد.
از این دست افراد در تاریخ و تمدن  ما تا امروز بسیار بوده که بنده برای مثال به همین چند سال اخیر بسنده میکنم.

با ابن تفسیر آیا حق این مردک دروغگو و دغل باز است که وی را شجاع بنامیم و با شجاعت پوشالی و دروغینش، دیگرانی که زحمت برای ما کشیدن و جانفشانی کردن را محکوم کنیم؟
 

برای مثال مقایسه ای کوتاه میکنم بین شجاعت شرف آل قلم "احمد زید آبادی" که با این حجم انبوه شکنجه،  حسرت یک آه را بر عمال ولایت گذاشت و آبروی اهل قلم را در ایران و جهان خرید  و شجاعت نداشته محمود احمدی نژاد که با تکیه بر اربابان قدرتش( سپاه)  و پول بیکران منابع کشور آبرویی برای ایران و ایرانی باقی نگذاشته.

مقایسه میکنم بین شجاعت مجید توکلی که با نعره شیر گونه خود پایه های استبداد را لرزاند  و شجاعت نداشته محمود احمدی نژاد که بیش از یک تظاهر به شجاعت نیست.

مقایسه میکنم بین شجاعت سهرابها و نداها  با دستان خالی، در کف خیابان، علیه دیکتاتور بی رحم و آدم کش  و محمود احمدی نژاد که زهر ترک شد از صدای انفجار یک ترقه در شش فرسخی اش!

مقایسه میکنم بین شجاعت میر حسین موسوی  و  کروبی که با تمام فشارها، بر خود و خانوادشون حاضر به معامله برای آرمانهای مردمشون نشدن و محمود احمدی نژاد که از ضرب الاجل رهبرش رنگش شده بود مثل زردک (هویج زرد) و توهین ناموسی را به سبیل هاش کشید و رد شد.
مقایسه میکنم...

حال از دوستان میپرسم   شرافت و شجاعت چیست و در کجاست!؟


۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

اندر احوالات "محمود چاخان": دعوی طاووس کردن آن شغال که در خم رنگرزی افتاد

تفسیر مثنوی معنوی :

شغال رنگین شده در نهانی ملامتگیر خود را پیدا کرده و به گوشش گفت : به من و رنگ من بنگر ، آیا برای یک بت پرست مانند من صنم زیبائی پیدا می شو د ؟‌تو بایستی به من سجده کنی و تمرد نکنی . این کر و فر و آب و تابی که من دارم بنگر و مرا فخر دین و رکن دین بدان .دیگر ای شغالان ، مرا شغال ننامید .شغالان دور او را گرفتند و گفتند : بسیار خوب ، اسم ترا چه بگذاریم ؟‌گفت : پس از این مرا با نام طاووس صدایم کنید . گفتند :‌خیلی خوب ؛آیا می توانی صدای طاووس در بیاوری و یا مثل طاووس راه بروی ؟ شغال گفت : نه . گفتند : تو معلوم می شود که طاووس نیستی .خلعت طاووس از آسمان فرود می آید نه از خم رنگرزی !!!!

حالا حکایت این مموتی خودمونه که میخواد با دروغ و نیرنگ و فریبکاری ریخت نکبتِ  بوتاکس شدش رو  موجه جلوه بده و وضعیت مملکت گل و بلبل ، نه نکبت اینطوری ها هم که تو فکر میکنی نیست نمیتونی خودتو جای کسی که نیستی جا  بزنی برات تو همون شغاله هستی که کلش رو کرده بود تو خم رنگرزی...

همه مملکت در گندی که تو و اون رهبر الدنگت زدی تا خرخره فرو رفته و این مملکت فلاکت زده با حرفهای دروغ تو و جد و آباءت هم درست بشو نیست این کشور  فقط و فقط با آزادی، انسانیت، دمکراسی، مدنییت، نقد ،عدالت ،انسانیت،و... درست میشه نه با اون دروغ های ناشیانه و تیکهای هیستریک و مضحک تو امثال تو و رهبرت 
فقط میتونم بگم برای تو و امثال تو که همه رو مثل خودشون کوته فکر ، هالو و احمق میبینم متاسفم.

به امید اون روزی که با همت روشنفکران و مردم پاک این وطن با دستهای خالی اما قلبی پاک و وجدانی بیدار و فکری سرشار از تفکر و خرد، دلیل و برهان از شر کوتوله هایی سیاسی و بیشرفی چون تو اربابانت برای همیشه راحت بشیم و در آرامش کنار ایرانیان با تمدن 2500 ساله زندگی کنیم. به شرفم قسم دور نیست آن روز...


۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعه

آهای مردم! چقدر میخواید زیر سیبیلی رد کنید؟ به خاطر خودتون 22 خرداد حضور داشته باشید

مخاطب سخنم با اون هموطن هایی هست  که فقط دوست دارن بی تفاوت باشن و نظاره گر و این سوال رو ازشون دارم :
تا کی میخواهید بی تفاوت و نظاره گر باشید وزیر سیبیلی رد کنید و بشینید بِروبِر نگاه کنید؟


خداوکیلی 30 سال خسته نشدیم اینهمه بی تفاوت بودیم کدوم کشور و تو دنیا میشناسید که تمدن به این غناعت  داشته باشه و مردمش انقدر بی تفاوت باشن ؟


اینهمه زمان اون انقلاب ننگین بهمون دروغ گفتن هر چی خمینی گفت امد زد زیرش و همه خاسته های 100 سالمون رو رو به باد فنا داد و ریئس جمهور منتخب  مردم رو فراری داد...  نشستیم نگاه کردیم .


اینهمه زمان جنگ به منافعمون ضربه زدن و اقتصاد و زیر ساخت های کشورمون رو نابودو 100 سال از دنیا عقب افتادیم ،و مهمتر از همه اینها جونهامون رو بردن  تو جبهه ها سلاخی کردن، آخرشم جام زهر رو نوشیدن بازم نشستیم نگاه کردیم.


اینهمه جونهای دسته گل مردم رو سال 67 به خاطر سیاست کثیف شون  بردن به قتله گاه به دار کشیدن و تو گورهای دسته جمعی خاکشون کردن... بازم کک مون نگزید و نشستیم نگاه کردیم.


اینهمه بعد از جنگ نا برابری و بی عدالتی و و توروم و گرونی و بی ثباتی اقتصاد رو تحمل کردیم  و بازم  زیر سبیلی ردش کردیم گفتیم حالا ببینیم چی میشه.


اینهمه با بسیج و سپاه و نیروی انتظامی و اطلاعاتشون تو سرمون زدن، تحقیرمون کردن،آبرومون رو بردن و کشتن و زندانمون کردن بازم خم به ابرو نیاوردیم و نشستین نگاه کردیم گفتیم به ما چه مربوطه...


اینهمه با دولت عدالت محورشون  پول نفت 150 دلاریمون رو دزدیدن،1 میلیارد پول کشور و بالا کشیدن،معاون اول ریئس جمهور کودتامون ریئس باند دزد ها شد بازم حرفی نزدیم بازم نگاه کردیم.


اوج وقاحت وقتی پیش امد که حکومت از اینهمه بی تفاوتی مردم مغرور شد و دستگاههای جاسوسیشون پیشبینی بی غیرتی مردم رو در زمان انتخابات میکردن و به خودشون اجازه تقلب گسترده در انتخابات رو دادن و بعد از اون دستور کشتار مردم صادر شد چون خیالشون راحت بود که 60 درصد مردم ایران تزشون اینه که:"
به ما چه ربطی داره بزار اینقدر همدیگرو بکشن که خسته بشن مگه زمان شاه اینهمه مردم مردن چی شد؟"
 ....
بعد از اون هم کاندیدای معترض به انتخابات( موسوی و کروبی) و به راحتی زندان کردن و بازم  ما بیخیالی طی کردیم و نشستیم ببینیم چی میشه.


از همینجا به همه اون عزیزان  بی خیال اخطار میدم، که تهدیدها  چه داخلی و چه بین المللی کاملن جدیه، جنگ داخلی کاملن جدیه،
فقر و تنگدستی و قحطی کاملن جدیه ،تهدید کشورهای ابرقدرت برای بدست اوردن منافع از نئش قربانی خیلی جدیه، و اون زمان دیگه نه از تو کاری بر میاد نه از من و تروخشک در کنار هم میسوزن،فقیر و پولدار نداره، همه ضرر میکنیم.


پس همیشه کار عاقلانه اینه که پیشگیری قبل از درمان کنیم و از شما درخواست زیادی نداریم، فقط حضور داشته باشید و بی تفاوت نباشید، احتایج به مبارزه مسلحانه نیست فقط اعتراض مدنی کنید و در 22 خرداد به صورت مسالمت آمیز حضور داشته باشید  نه به خاطر موسوی و کروبی به خاطر خودتون، آینده تون ، فرزندان تون و کشورتون ایران. زنده باد آزادی
   















۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

به داد زندانیان قرچک برسید، کهریزکی دیگر در راه است

زندان قرچک ورامین در واقع سالن بسیار بزرگی است که در گذشته از آن به عنوان مرغداری استفاده می شده است. این سالن بزرگ بدون سلول است و بیش از سیصد زندانی در آن و در فقدان کمترین امکانات بهداشتی روی هم تل انبار شده اند. در این محل در ازای هر صد نفر زندانی یک توالت وجود دارد و بر اساس گزارش های دریافت شده مدفوع گوشه و کنار این سالن بزرگ را پوشانده است. در نتیجۀ نزاعی که دو شب پیش میان زندانیان درگرفت زندانبانان با باتوم به جان زندانیان افتادند و شمار قابل توجه ای از آنان را شدیدا مورد ضرب و شتم قرار دادند. در این بین شمار دیگری از زندانیان زیر دست و پا به حال خفگی افتادند. یکی دیگر از موارد بدرفتاری با زندانیان در این زندان گرسنه نگه داشتن آنان است. بعد از فجایع زندان کهریزک، زندان قرچک ورامین می تواند سرآغاز فجایع مشابه دیگری باشد. جان صدها زندانی این زندان در خطر است.

منبع  

۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

خوشا به حال مردم سوریه که هر هفته جمعه خشم دارن و بدا به حال ما که شورای راه سبز امید داریم!

واقعن اینو جدی میگم تو خوش بینانه ترین حالت فکر نمیکردم که ما در ایران مهد تمدن و آزادی و برابری در ३ هزار سال پیش وسابقه فریاد آزادی خواهیمون در 1०० سال پیش و برقراری نظام مشروطه و مجلس، در کشورهای خاور میانه و بین اعراب آخرین کشوری باشیم که آزاد بشم، انتخابات آزاد داشته باشیم و...
اما الان حسرت میخورم که چرا تو یک کشور عربی زندگی نمیکنم که بتونم حداقل هفته ای یک بار برم داد بزنم بگم مرگ بر دیکتاتور، بعضی وقتا به خودم افتخار میکردن میگفتم خدا رو شکر که ایرانی هستم و عرب نیستم اما الان واقعن از ایرانی بودنم احساس شرم میکنم॥
آقایون شورای راه سبز امید یعنی ما از سوری ها هم کمتریم یا اینکه شما خیلی بی حالید که فراخوان نمیدید ؟

۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

آیا مسئولین بالاترین و بالایارها طرفدار سلطنت طلبها هستند؟

دیروز حدود ساعت 6 بعد از ظهر لینکی ارسال کردم با این مزمون اینجا :

محمد رضا بیدار بود و استان بحرین از ایران جدا شد

حدود 3 ساعت طول کشید تا لینک داغ شد و 45 نظر دهنده در پای لینک اظهار نظر کرده بودند و بلطبع باید بعد از داغ شدن لینک به لینکهای پر بحث روز اضافه میشد، چون وقتی چک کردم آخرین لینک نظر دهنده 19 نظر را ثبت کرده بود
اما در کمال تعجب دیدم با اینکه در لینک هیچ بی حرمتی و بی احترامی به هیچ کس نشده  هیچ خبری از لینک فوق در لینکهای مورد بحث نیست و در بین لینکهای مورد بحث 2 لینک در طرفداری از سلطنت جزء لینکهای مورد بحث بودند با آمار کمتر از لینک من
در حال حاظر شما میتوانید لینک مورد نظر را چک کنید و میبینید که هنوز هم باید جزء لینکهای مورد بحث باشد اما اثری از آن نیست
حال با این تفاسیر و نیت از بیان این موضوع  نظرم اتهام زدن به هیچ کس نیست، نیتم از گفتن این موضوع محدود کردن آزادی بیان است چون ممکن است با این روند روزی هم  لینکهای سلطنت طلبها و دیگران زیر تیغ حذف قرار بگیرند  از دوستان و سلطنت طلبها هم خواهش میکنم پیگیر این موضوع باشند و نسبت به محدود کردن آزادی بیان حتی در سایتها هم حساس باشند.
موفق و پیروز باشید



۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه

محمدرضا بیدار بود و استان بحرین از ایران جدا شد

کوروش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه هخامنشی، شاه ایران زمین، از جانب من، شاهنشاه ایران، آسوده بخواب که استان بحرین را به بیگانه بخشیدم! . یادمان نمیرود که محمدرضا پهلوی(آریامهر)، استان بحرین را به بیگانه ها بخشید، تا کوروش آسوده بخوابد! . محمدرضا شاه پهلوی بیدار بود و استان بحرین از ایران جدا شد، و حالا که زیر گل رفته، باید آسوده بخوابد که شاهزاده رضا پهلوی بیدار است!!!

نطق آقای محسن پزشکپور در مجلس شورای ملی در مخالفت با شاه، برای جدائی بحرین هر چند که کل این سخنرانی نمایشی بود برای مقصر جلوه دادن دولت وقت و بیگناه جلوه دادن  محمد رضا پهلوی



چگونه استان بحرین از ایران جدا شد؟ ، سخنران استاد بهرام مشیری:


 اید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم، همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در دست اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است، نمی توانی کاری کنی ولی همه وجودت برای رهایی در تکاپوست، تو می توانی، این تنها نیروی است که از اعماق و جودت فریاد می زند تو می توانی.


۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

ترجمه آیه 36 سوره احزاب/ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

ترجمه الهی قمشه ای آیه 36 سوره احزاب :


 "وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا"



"و هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست (که رأی خلافی اظهار نمایند) و هر کس نافرمانی خدا و رسول او کند دانسته به گمراهی سختی افتاده است "
 

این آیه در حزب یک جز بیست و دو قرآن مجید قرار دارد.
سوره احزاب، سوره سی و سوم قرآن کریم می باشد. این سوره مکی است و 73 آیه دارد.

۱۳۹۰ فروردین ۲۰, شنبه

گاهشمار(تقویم) تمام سنگي 2500-3000 ساله در «نقش رستم» (افتخار ناشناخته ایران زمین)+عکس

بنایی با معماری‌ خاصی در «نقش رستم» وجود دارد كه از زمان حمله اعراب به ایران به اشتباه، نام «كعبه زرتشت» را به آن دادند، چون كاربرد واقعی آن را نمی‌دانستند. آن زمان فكر می‌كردند كه هر دینی باید برای خود بُتكده یا عبادتگاهی داشته باشد، برای همین فكر كردند این بنا هم مركزیت یا كعبه زرتشتیان است.


در دیوار داخل این ساختمان لغت «کعبه» حکاکی شده است. در کتاب‌های زرتشتی آمده است که حضرت زرتشت «زاراتشترا» در این محل، نیایش می‌کرده است. اعراب، لغت کعبه را از پارسی پهلوی گرفتند. همان‌طور که در زمان داریوش کبیر به كشور «عمان» امروزی «مکه» می‌گفتند؛ بنابراین كلمه مكه نیز فارسی است. در محاسبه روز نوروز در کتب زرتشتی نوشته شده است که زرتشت در این رصدخانه، محل شروع نوروز را محاسبه کرد. نوروز در روز اول فروردین از محلی شروع می‌شود که اولین اشعه آفتاب در آنجا بتابد. بر اساس برآورد گاهنامه زرتشت، هر 700 سال یک‌بار نوروز از ایران شروع می‌شود. آخرین‌باری که نوروز از ایران شروع شد، 300 سال پیش بود. در سال 1387، نوروز از پاریس و بروکسل و در سال 1388 ار تورنتو و نیویورک شروع شد. سال آینده هم نوروز از محلی بین آلاسکا و هاوایی شروع خواهد شد.
از زمان حمله اعراب به ایران تا به امروز، یعنی قرن بیست و یكم میلادی، كاربرد و تعریف این بنا كشف نشده بود. خوشبختانه پژوهشگر ایرانی «رضا مرادی غیاث‌آبادی» كه تحقیقات فراوانی در زمینه ایران باستان داشته است، نتیجه كشف خود را در كتابی به نام «نظام گاهشماری در چارطاقی‌های ایران» توسط انتشارات «نوید شیراز» به چاپ رسانده و راز این بنا را منتشر كرده است.

تا امروز حدث می‌زدند كاربرد این بنا، محل نگهداری كتاب اوستا و اسناد حكومتی یا محل گنجینه دربار و یا آتشكده معبد بوده است. اما غیاث‌آبادی با تحقیقات خود ثابت كرد این بنا با مقایسه با تمامی بناهای گاهشماری (تقویم) آفتابی در سرتاسر جهان، پیشرفته‌ترین، دقیق‌ترین، و بهترین بنای گاهشماری آفتابی جهان است. این در حالی است كه تا قبل از این بنا هم «چارطاقی‌ها» در نقاط مختلف ایران احداث شده بودند و همین وظیفه را با شیوه‌ای بسیار ساده اما دقیق و حرفه‌ای بر عهده داشتند.
تمامی بناهای گاهشماری آفتابی در جهان فقط می‌توانند روزهای خاصی از سال (مانند روزهای سرفصل) را مشخص كنند و حتی با سال خورشیدی هم تنظیم نیستند. اما این بنا با دقت و علمی كه در ساخت آن اجرا شده، قادر است بسیاری از جزئیات روزهای مختلف سال و ماه‌ها را مشخص كند. زرتشتیان با استفاده از این بنا می‌توانستند بسیاری از مناسبت‌ها و جشن‌های سال را روز به روز دنبال كنند و از زمان دقیق آنها آگاه شوند.
بسیاری از بناهای چارطاقی در سطح كشور (به تصور آتشكده) یا به طور كامل تخریب شده و یا تغییر كاربری داده شده است. ولی خوشبختانه تعدادی هم مانند چارطاقی «نیاسر» و چارطاقی «تفرش»، سالم مانده و برای ما و نسل‌های بعدی باقی مانده‌اند.



 متأسفانه بنای «،» با آن كه تقریباً سالم باقی مانده است به ثبت میراث جهانی سازمان ملل نرسیده است! حتی سازمان میراث فرهنگی هم این بنا را همراه بناهای عجایب هفتگانه جدید (كه برج ایفل هم یكی از كاندیداها بود) پیشنهاد نداد! حتی با كشف راز این بنا هم هیچ‌گونه انعكاس و جنجالی به پا نشد!
این بنا، یك گاهشمار تمام سنگی ثابت در جهان است كه باید سازندگان آن از بسیاری از نكات علمی جغرافیایی، نجومی، سال كبیسه، انحراف كره زمین نسبت به مدار خورشید، تفاوت قطب مغناطیسی با قطب جغرافیایی، مسیر گردش زمین به دور خورشید و... را در 2500 تا 3000 سال پیش، در دوران حكومت هخامنشیان آگاهی می‌بودند. حال آنكه خیلی از آنها را مانند كروی بودن كره زمین و گردش زمین به دور خورشید را در چهارصد سال اخیر در اروپا كشف كردند و به نام خودشان ثبت كردند!



۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه

روش اتصال TOR از طریق UltraSurf به اینترنت

طریقه کار به این صورت است که در تنظیمات تور و در قسمت نتورک بروید و مثل عکس شماره یک تنظیم کنید.لینک عکس آن هم در این لینک هست 

 http://www.taker.ir/?di=XUYY

برای اینکه من مطمئن باشیم که درست کار میکنه نرم افزار
CurrPorts
را میگیریم تا تمام آی پی ها و پورت ها را ببییم. بعد دیدم که تور کاملا داره از آی پی 127.0.0.1 استفاده میکنه و کاملا از طریق اولتراسورف به اینترنت وصل شده ،الان هم تمام کار را به این صورت انجام دادم.
عکس دوم نشان کل ماجرا را نشان میدهد


http://www.taker.ir/?di=M3DQ

از سمت بالا به چپ نگاه کنید، ستون دوم، میبینید که کل آی پی ها 127.0.0.1 هستش به جز آی پی که اولتراسورف به آن وصل است و
65.49.14.58
هستش

واقعا معرکه است. سرعت عالی و امنیت تور به امنیت اولتراسورف اضافه شده.


منبع

۱۳۹۰ فروردین ۱۳, شنبه

اثبات شق القمر در تحقيقات ناسا

بعد از سالها تحقیق مدوام و خستگی ناپذیر ناسا بالاخره ثابت شد که شق القمر محمد این عبد الله دروغ سیزده بوده...!

حکومت کودتا، در پی تغییر نام امروز از دروغ سیزده به راست سیزده است!

آخه اینها از بس دروغ کفتن براشون خیلی بی مزه شده، کل سال دارن دروغ میگن میخوان امروز رو راست بگن که یه شوکی بهشون وارد بشه...!

۱۳۹۰ فروردین ۱۲, جمعه

بيل کلينتون رئيس جمهور سابق آمريکا: ما ايران را از داشتن دمکراسی محروم کرديم

 "ايران موردی کاملا متفاوت دارد. داستان اندوهبار اين کشور در واقع از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد که آمريکا، دولت دکتر مصدق را که براساس دمکراسی پارلمانی توسط مردم ايران برگزيده شده بود سرنگون کرد و شاه (محمدرضا پهلوی) را به ايران باز گرداند. شاه نيز توسط آيت الله خمينی سرنگون گرديد و در نتيجه ما به آغوش صدام حسين افتاديم. اکثر اعمال فجيع صدام حسين در دهه ۱۹۸۰ با آگاهی و حمايت کامل آمريکا صورت گرفت. ما ايران را از دمکراسی پارلمانی در دهه ۱۹۵۰ محروم ساختيم."

وی افزود: "حداقل اين اعتقاد من است. من ميدانم که گفتن اين موضوع از جانب يک آمريکائی پسنديده نيست اما من هنگاميکه محمد خاتمی به رياست جمهوری برگزيده شد در اين مورد عذرخواهی کردم و علنا اذعان داشتم که آمريکا باعث سقوط دکتر مصدق شد اين واقعيت است و از بابت آن پوزش طلبيدم."

۱۳۹۰ فروردین ۱۱, پنجشنبه

مشکل اسکایپ چیست؟

چند روزی است که تعدادی از تامین کنندگان سرویس های اینترنت(ISP) و شرکت های سرویس دهنده ADSL  در ایران با مشکلی مواجه شده اند و کاربران  اینترنتی که از نرم افزار Skype استفاده می کنند  با مشکلات زیادی مثل باز نشدن نرم افزار اسکایپ ، خروج ناگهانی از برنامه مواجه شده اند.
خب به نظر شما چه اتفاقی داره می افته؟
آیا شرکت های فروشنده و تامین کننده اینترنت مشکل دارند؟
در تامین پهنای باند و فروش اینترنت، از برو بچه های واحد فنی پیگیر اوضاع شدیم تا بتونیم جوابی برای مشتریان خود داشته باشیم.مشتریانی که می تونم به جرات بگم بیش از ۵۰% اونها از امکانات skype استفاده رزانه می کنند.افرادی که حتی سرویس ADSL  و اینترنت پرسرعت را صرفا برای این امکان skype  در برقراری تماس رایگان و حداقل ارزان با فرزندان ، دوستان و شرکای کاری خود در گوشه و کنار دنیا ، خریداری نموده اند، با این تفکر که این اشکال از سوی سرویس های ماست و فلان شرکت به راحتی وارد skype شده و هیچ مشکلی برای کاربرانش وجود نداره با ما تماس می گرفتند و اعتراض خودشونو اعلام می کردند.
خلاصه سرتونو درد نیارم پیگیری ما از دیتا مخابرات ، بخش فنی شرکت خودمون ، شرکت همکار به هیچ نتیجه ایی نرسید، در آخر در یک ارتباطی که با بخش فیلترینگ مخابرات برقرار شده بود متوجه شدیم که مخابرات درحال بستن سرویس skype بروی تمامی IP های ایران می باشد.!!!!! و تا اواسط اردیبهشت ماه پورت های مربوط به سرویس skype بروی تمامی شرکت های سرویس دهنده بسته خواهد شد.؟؟؟!!!!

به نظر شما علت این مسئله چیست؟و چرا مخابرات ایران به دنبال فیلتر کردن skype است؟
شما فکر می کنید دلیل چیه؟
-          آیا به دلیل امکاناتی است که شبکه های BBC و VOA برای برقراری ارتباط راحت تر با بینندگان و دعوت شدگانشان از اون استفاده می کنند؟
-          آیا کسانی دوست ندارند مردم با فرزندان، دوستان و افرادی که دوست دارند بدون دردسر ارتباط صوتی برقرار کنند؟
-          آیا با توجه حجم روزافزون استفاده از سرویس Skype در ایران درآمد مخابرات ایران از تماس های خارج از کشور کاهش یافته؟
-          آیا ما هم مثل  برخی ازشرکت های مخابراتی عربی داریم مثل همیشه از خودمون بی ظرفیتی نشون میدیم؟
-          به نظر شما سرویس اسکایپ برای مخابرات ایران یک تهدیده؟
-          چرا هیچوقت یه سازمان عریض و طویل مثل مخابرات ایران بلد نیست از یک تهدید یه فرصت ایجاد کنه؟؟؟

۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبه

معرفی و دانلود کتاب “بیست و سه سال”


“بیست و سه سال” عنوان کتابی هست از “علی دشتی” که با نگاهی متفاوت به شرح زندگانی پیامبر اسلام از تولد تا وفات ایشان می پردازد.نسخه الکترونیکی این کتاب به کوشش و ویرایش آقای بهرام چوبینه  به صورت فایل PDF تهیه شده است. ابتدای کتاب با مقدمه مفصلی درباره زندگانی “علی دشتی” و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ایشان آغاز میشود.اما نکته جالب در باره این کتاب حاشیه های چاپ این کتاب است که در مقدمه آمده است .قسمتهایی از مقدمه کتاب را که درباره حاشیه های چاپ کتاب است را با هم می خوانیم:
در سال ۱۲۷۷ خورشیدی دو سال پس از ترور ناصرالدین شاه در دشتستان در نزدیکی ساحل خلیج فارس در ناحیه ای دور افتاده بین بندر دیلم و بوشهر به دنیا آمد.
……. سرنوشت غم انگیز “احمد کسروی” آن هم در کاخ دادگستری یکی از سیاهترین صفحات تاریخ ایران معاصر به شمار می رود.اما ملایان هر یاوه ای خواستند گفتند و نوشتند و هیچ دادگری نه تنها جلوی این انبان های خرافات را نگرفت بلکه برای توسعه این آثار “اسلامی” رژیم گذشته بودجه های پنهانی خرج کرد.پس این که کتاب “بیست و سه سال” بدون نام و نشان نویسنده منتشر شده است نباید باعث شکوه و ملال ملایان گردد. زیرا  کتاب “بیست و سه سال” در تهران نگارش یافت اما اجازه چاپ و انتشار نیافت.
علی دشتی آرام نگرفت.به سبب آشناییهایی که در دوران سفارت در لبنان با ناشران پیدا کرده بود کتابش را برای چاپ به لبنان فرستاد.کتاب در لبنان چاپ شد. اما از شگفتی روزگار مذهبیون به طریقی که هنوز بر ما معلوم نیست از چاپ کتاب در لبنان آگاه شدند و مانع انتشار آن گردیدند! در همین ایام علینقی منزوی در لبنان اقامت داشت و به خواهش دشتی برای رهایی کتاب از چاپخانه و حمل آن به ایران اقداماتی انجام داد که تا حدودی موفقیت آمیز بود . سرانجام کتاب “بیست و سه سال” چاپ لبنان به دست دشتی رسید.او نسخه هایی از آنرا به برخی از دوستان و آشنایان خود هدیه کرد…….
….. هوشنگ معین زاده (کارمند سفارت ایران در لبنان در اوایل دهه هفتاد میلادی) می نویسد:”روزی یک ایرانی که دوستی ساده ای با من داشت نگران و سراسیمه به سفارت وبه دیدار من آمد و گفت: آقای علی دشتی کتابی برای من فرستاده و خواهش کرده آنرا در بیروت چاپ و برایشان به ایران بفرستم.من هم این کار را کرده ام.اما پس از چاپ آن بعضی از آخوند های ایرانی مقیم بیروت به آقای موسی صدر رئیس مجلس اعلی شیعیان لبنان مراجعه و از ایشان خواسته اند که جلوی انتشار این کتاب را بگیرند و آنرا توقیف کنند.
پرسیدم مگر کتاب چه ایرادی دارد؟ گفت هیچ.کتاب سرگذشت پیغمبر اسلام و چگونگی ظهور و گسترش اسلام است که به صورت یک کار تحقیقاتی صورت گرفته است……….
…….. پذیرفتم و به دیدار آقای موسی صدر رفتم و ماجرا را برای ایشان شرح دادم.ایشان که در جریان امر قرار داشت گفت:می دانی این آخوند های بیکار ایرانی که در بیروت ول هستند دنبال بهانه ای می گردند که سرو صدا راه بیندازند و اظهار وجودی بکنند و اگر من در مقامی که هستم اقدامی در این زمینه نکنم فردا همه جا شایعه خواهند کرد که من هم در این کار دست داشتم.تنها راه چاره اینست که من برای توقیف این کتاب دو سه روزی این دست و آن دست کنم و در این مدت تو به دوست خود بگو که کتاب را از چاپخانه تحویل بگیرد و از بیروت خارج کند.تا وقتی که من از دولت لبنان در خواست توقیف کتاب را میکنم کتاب از این مملکت بیرون رفته باشد.
…… علینقی منزوی در اوایل انقلاب به دلیل انتساب کتاب به وی دستگیر و مدتی در زندان و شکنجه و پس از تخلیه اطلاعاتی مجبور شد با اعلان های پی در پی در روزنامه های جمهوری اسلامی انتساب کتاب “بیست و سه سال ” را به خود تکذیب کند.
……. در همین ایام شادروان دشتی هم دستگیر شد………..
…… سعیدی سیرجانی شاهد آخرین روزهای زندگی دشتی در ” آستین مرقع ” با نثری زیبا و در عین حال با رندی و کنایه خاطرات تلخ خود را چنین می نگارد:
دو سفر اجباری اخیر(کنایه ای به دستگیری و زندانی شدن علی دشتی است) پیرمرد را خسته و فرسوده کرده بود. از سفر اول که باز آمد حکیمانه صبر و سکوت پیشه کرد و از جوانی که نادانسته و شاید هم شناخته و دانسته سیلی بر صورت استخوانی اش نواخته بود شکایتی نداشت. شکوه اش از توهین نابجایی بود که به او و پسر خوانده اش روا داشته بودند.اما سفر دوم مرد را به کلی در هم شکسته بود.حقیقت را بخواهید به عنوان جسد بیجانی بازش آورده بودند که به خاکش بسپاریم.برادران میر و به تعبیر خودش دو فرشته نازنین پرستاریش کردند و به جبران شکستگیها پرداختند.دریغا که برای شکست روح مرهمی نساخته اند.پیرمرد از سفر دوم شکایتها داشت که: معنی بهشت و دوزخ را تازه فهمیدم.در مسافرت دوم پی بردم که سفر اولم در باغ بهشت بوده است….مرد از خلق و خوی رفقا آگاه بود و از سرنوشت خویش بیمناک.از قدرت رفیقان با خبر بود و از کینه جویی و قساوتشان هم.گفتم مرد عاشق زندگی و زیبایی و حقیقت بود و بازی زمانه را بنگر که در هر سه مورد چه به روز و روزگارش آوردند.مردی که به زیستن عشق می ورزید بر اثر دو سفر ناخواسته سالیان اخیر چنان از جان و جهان بیزار شده بود که به انتظار مرگی ناگهانی دقیقه شماری می کرد.یک ماهی پیش از مرگش روزی که خلوتی دست داده بود -با مقدمه چینی مفصلی در مورد آشنایی کوتاه مدت و پر کیفیتمان واینکه اهل تعقل و منطقم پنداشته- از من خواهشی کرد که مو بر تنم راست شد و عرق سردی پیشانیم را پوشاند.مرد ازمن کپسول سیانور خواسته بود.سکوتی کردم و قولی دادم بی آنکه عواقب این تعهد را سنجیده باشم.آن هم چه عواقب جانکاهی که ذر طول یک ماه ده سال پیرم کرد.اگر در طول عمر خویش گرفتار جدال درونی تعقل و عاطفه شده باشید به عظمت رنج من آگاهید و نیازی به باز گفتن نیست….”
 حجم تقریبی ۸/۲ مگابایت

۱۳۸۹ اسفند ۲۹, یکشنبه

آقای رضا پهلوی! کمی مردانگی و صداقت داشته باش

اگر این مرد فراری ذره ای مردانگی و صداقت در وجودش بود
باید تمام جنایتهای پدر ش رو محکوم میکرد
باید کشتار سال 57 رو محکوم میکرد
باید پدرش رو به دلیل سرنگونی دولت قانونی مصدق محکوم میکرد
باید قبول میکرد که عامل غلتیدن مردم در آغوش خمینی قصی القب محمد رضا بود
باید تمام دزدی ها و چپاول هایی که در زمان پددرش شد رو محکوم میکرد
باید قبول کنه که عامل قحط الرجال شدن کشور شکستن قلم آزادی خواه ها بود و نتیجه اش انقلاب ننگین 57 بود
باید تصمیم بگیره پول دزدیه شده از ملت رو بعد از آزادی ایران به خزانه کشور برگردونه
باید این آقا  کاملن از سیاستهای پدرش اعلام برائت کنه
باید...
تازه بعد همه اینها بیاد مثل بچه آدم(نه شاهزاده) در شرایط برابر خودش رو کاندید ریاست جمهوری کنه تا ببینه تا چه میزان مورد اقبال مردم قرار خواهد گرفت

۱۳۸۹ اسفند ۲۰, جمعه

محمد ابن عبدالله اگر زنده بود ،قاعدتامی بایست به جرم تجاوز به کودک محاکمه می شد

دادگاهی در اسکاتلند "محمود قدری" شصت ساله‌ را به‌ حکم تجاوز به‌ کودکان در مسجدی در اسکاتلند به‌ ۷ سال زندان محکوم نمود. دادگاه‌ همچنین او را ممنوع التدریس کرده‌ و تا دو سال بعد از سپری شدن حکم، اگر تعهدات خود را نقض کند مجددا به‌ دادگاه‌ فرا خواند میشود. این عنصر پدوفیل اسلامی شصت ساله‌ از سال ۱۹۹۵ میلادی به‌ اولین کودک تجاوز کرده‌ است و دومین دختر توسط او در سال ۱۹۹۷ و در مسجد مورد تجاوز قرار گرفته‌ است. قربانیان که‌ اکنون ۱۹ سال دارند به‌ دادگاه گفته‌اند که‌ این مرد آنها را در طول جلسات آموزش قرآن و روی تخت خوابی در مسجد مورد تجاوز قرار میداده‌ است. یعنی قربانیان در سنین ۵ و ۶ ساله‌ بوده‌اند و این جانور پدوفیل به‌ گفته‌ یکی از دختران که‌ به‌ دادگاه‌ گفته‌ است،‌ "تجاوز هر روز که‌ او به‌ مسجد مراجعه‌ میکرده‌ است، اتفاق می افتاده‌ است".
تجاوز به‌ کودکان در میان پیروان مذاهب "مقدس" تازگی ندارد. این عمل کثیف و وحشیانه‌ به‌ قدمت تاریخ مذاهب و مشخصا مذهب اسلام است. این را همه شنیده اند که محمد پیغمبر مسلمانان با عقد کردن عایشه دختر بچه ۹ ساله و به روایت دیگری ۷ ساله سردمدار این پدوفیلیسم اسلامی بوده است.  محمد اگر زنده بود قاعدتا در دادگاهی مشابه آنچه در ‌ اسکاتلند اتفاق افتاد، می بایست به جرم تجاوز به کودک حکم میگرفت.   سالهاست که‌ کودکان در کلیساها و مساجد توسط نمایندگان و مبلغین این یا آن مذهب مورد تجاوز جنسی، جسمی و سایر اذیت و آزارها قرار میگیرند. سالهای متمادی این یا آن رهبر کلیسای کاتولیک به‌ "عذرخواهی" از قربانیان و خانواده‌هایشان پرداخته‌اند و جریمه‌های سنگین مالی را از جانب دادگاه‌ها متحمل شده‌اند و ناچار به‌ اعاده‌ حیثیت از کودکان شده‌ اند. اما روز از نو روزی از نو.سئوال این است چرا اینچنین اتفاقاتی کماکان ادامه‌ میآبد؟  اتفاقاتی که‌ درصد ناچیزی از آنها فاش میشوند و قربانیان عمدتا سکوت میکنند و در اقصی نقاط جهان از آمریکا تا استرالیا و کشورهای اسلامزده‌ و اروپایی  و غیره‌ به‌ وفور مشاهده‌ و در اخبار منعکس میشود؟  اینچنین اتفاقاتی به‌ یمن مماشات دولتهای"سکولار" اروپایی با مذاهب، تحت نام "احترام" به‌ "عقاید مردم" میدان را به‌ کودک آزاری و تجاوز به‌ حریم شخصی آنان و زنان باز گذاشته‌ اند. طبق آماری که‌ در وب سایت بی بی سی بچاپ رسیده‌ است در سال ۲۰۰۶ در بریتانیا حدود ۷۰۰ مدرسه‌ اسلامی وجود دارد که‌ اداره‌ کنندگان آنها فاقد چک سوابق هستند. به‌ طوریکه‌ بعضا صدای هر چند نارسای نمایندگانی را در آورده‌ بود. از جمله‌ خانم "آن کریرنماینده‌ پارلمان" چنین گفته‌ است "کوتاهی در حمایت از کودکان مدارس به بهانه حساسیت های فرهنگی سخن پوچی است و تفاوت قائل شدن بین کودکان، نژادپرستی است.
اینچنین رسوائیها را باید با صدای بلند و رسا  به‌ گوش جهانیان رساند و جامعه‌ را متوجه‌ کرد که‌ دست این جانورهای وحشی را از کودکان معصوم کوتاه‌ کنند و دنیای کودکانه‌شان را بر سرشان خراب نکنند. سالهاست که‌ میگوئیم‌‌ دست مذهب از زندگی مردم کوتاه، دولت باید کلیه‌ امکانات به‌ مذاهب را قطع کند و نظارت کامل را بر این مافیای قرن بیست و یکم داشته‌ باشد. حقوق کودکان مستقل از محل تولد، جنسیت، نژاد و غیره‌ جهانشمول است و دولتها در مقابل آنان مسئولند.اینچنین رویدادهای ناگواری حقانیت برنامه‌ ما کمونیستها  را در خصوص حقوق کودکان مندرج در برنامه‌ یک دنیای بهتر بوضوح نشان میدهد.جدایی کامل مذهب از آموزش و پرورش. ممنوعیت تدریس دروس مذهبی، احکام مذهبی و یا تبیین مذهبی موضوعات در مدارس و موسسات آموزشی. کلیه قوانین و مقرراتی که ناقض اصل آموزش و پرورش غیر مذهبی هستند فورا لغو شوند.ممنوعیت هر نوع اجبار فیزیکی و روحی برای پذیرش مذهب. مصونیت کودکان و افراد زیر شانزده سال از هر نوع دست اندازی مادی و معنوی مذاهب و نهادهای مذهبی. ممنوعیت جلب افراد زیر شانزده سال به فرقه های مذهبی و مراسم و اماکن مذهبی. ممنوعیت هر نوع آزار کودکان در خانواده، مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی. ممنوعیت اکید تنبیه بدنی، ممنوعیت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان. مقابله قاطع قانونی با سوء استفاده جنسی از کودکان. سوء استفاده جنسی از کودکان جرم سنگین جنایی محسوب بشود.
منبع