۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه
کودک آزاری فقط این نیست که بچه رو کتک بزنی یا با سیگار بسوزونیش!
این که بچه رو زیر آفتاب داغ یا تو سرما یه ساعت تو صف مدرسه ایستاده نگه داری کودک آزاریه.
این که مجبورش کنی تو اون سن با مانتو و مقنعه بیاد مدرسه کودک آزاریه.
این که بجای برنامه کودک براش عزاداری و سینهزنی پخش کنی کودک آزاریه.
این که دختر رو مجبور کنی سبیل بذاره و پسر موهاشو خیلی کوتاه کنه، کودک آزاریه.
این که براش کارتونای خارجی رو سانسور کنی و حرفاشون رو تغییر بدی کودک آزاریه.
این که عقایدتون رو به بچهتون تحمیل کنید، کودک آزاریه.
این که وقتی دلش میخواد برقصه، بهش بگین نماز بخونه و بفرستینش کلاس قرآن کودک آزاریه.
اینکه از تلویزیون تصاویر جنازههای له شده و سوخته پخش کنید بدون اینکه قبلش هشدار بدین، کودک آزاریه.
این که اسمی براش انتخاب کنید که باعث خجالتش بشه کودک آزاریه.
این که از جهنم و شیطان و وقایع عاشورا براش بگین، کودک آزاریه.
این که تو شرایطی بچه دار بشین که میدونین اون بچه زندگی خوبی نخواهد داشت، خودش کودک آزاری و مردم آزاریه. اکثر بچههای چند دههی اخیر کودکی و کلاً زندگی خوبی نداشتن.
حالا اینارو گفتم که بگم اگه میبینین چندتا خبر کودکآزاری و تجاوز و اینا پشت سرهم پخش میشه معنیش این نیست که تا حالا از این خبرا نبوده و یهو موجش راه افتاده!
این یعنی اتفاقات خیلی بدتری در سطح وسیعتری افتاده و داره میافته و چون میدونن چه چیزایی مارو تحت تاثیر قرار میده، میخوان با همونا سرمونو گرم کنن یا حداقل اخبار قتلهای سیاسی و اعتصاب غذای زندانیها و… رو کمرنگ کنن.
این که مجبورش کنی تو اون سن با مانتو و مقنعه بیاد مدرسه کودک آزاریه.
این که بجای برنامه کودک براش عزاداری و سینهزنی پخش کنی کودک آزاریه.
این که دختر رو مجبور کنی سبیل بذاره و پسر موهاشو
تبلیغ بانک اقتصاد نوین و ربط اون به قرص وایگرا!
تبلیغ بانک اقتصاد نوین رو دیدین؟
شعارشون اینه بانک شما هرگز نمیخوابد
که برای تبلیغ وایگرا مناسبتره...
حکایت ما و رژیم!
رژیم میگیریم ، خوش هیکل میشیم ، تیپ میزنیم بعد رژیم میگیرتمون. چه چرخه ی باحالیه؟!
۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه
بد شانس ترین نسل تاریخ ایران، ما هستیم!... چرا؟
چون تو نوزادیمون شیر خشک نایاب شده بود…
بچگیمونم كه دوران جنگ بود…
دوران تحصیل هم هر چی طرح بود رو ما امتحان کردن…
نظام قدیم، نظام جدید،نظام خیلی جدید…
رسیدیم دانشگاه سهمیه ها بیداد کردن…
فارغ التحصیل شدیم به خاطر زیاد بودن جمعیت کار پیدا نشد…
عاشق شديم گشت ارشاد رو سرمون خراب شد...
ماشین خریدیم بنزین سهمیه بندی شد...
ازدواج كرديم تورم كمرمونو شكست و روزگارمون سياه شد...
بارالهـــــا! ديگه حالي واسمون نمونده كه به راه راست هدایت شیم،
اگه اصرار داري، خودت راه راست را به سوی ما کج کن
بچگیمونم كه دوران جنگ بود…
دوران تحصیل هم هر چی طرح بود رو ما امتحان کردن…
نظام قدیم، نظام جدید،نظام خیلی جدید…
رسیدیم دانشگاه سهمیه ها بیداد کردن…
فارغ التحصیل شدیم به خاطر زیاد بودن جمعیت کار پیدا نشد…
عاشق شديم گشت ارشاد رو سرمون خراب شد...
ماشین خریدیم بنزین سهمیه بندی شد...
ازدواج كرديم تورم كمرمونو شكست و روزگارمون سياه شد...
بارالهـــــا! ديگه حالي واسمون نمونده كه به راه راست هدایت شیم،
اگه اصرار داري، خودت راه راست را به سوی ما کج کن
سورهی جــنتی!
الف جیـم(1) و تو چه داني که جــنتی کيست؟(2) که از گونهی پستانداران بود و
از تیرهی آدمخواران(3) همانا او از نسل انسانهای راست قامت بود و
پنجاه ملیون سال پیش میزیست(4) و اکنون رسیده به نسل انسانهای خمیده
قامت(5) باشد که متذکر گردید(6) ای بندگانم اگر سؤالی داشتید و من جواب
ندانستم(7) از جـنتی بپرسید(8) همانا که او مدتها پیش از ما میزیست(9)
همانا ما به موسی «عصای سحرآمیز» دادیم(10) و به نوح «عمر طولانی»(11) و به
عزرائیل «میراندن آدمها»(12) و به جیرجیرک «صوت جمیل»(13) و به زورو «عبای
مشکی»(14) و به بروسلی «خشم اژدها»(15) و تمامی اینها را در یک پکیج استثنایی به
جنتی دادیم(16) باشد که دست از سر ما بردارد(17) همانا ما وی را امام جمعه موقت
کردیم(18) لیکن فک ما باز مانده که این موقت کی تمام میشود(19)
جنت الله و علی الاعظیم
۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه
رابطه دینداری با خداپرستی!
مردم ترجیح میدن که دین داشته باشن
چون عمیقا باور دارن که فریب دادن خدا از فریب دادن وجدان خیلی راحت تره
۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه
به گمان من اينها بدترند، حتي بدتر از آنها!
اسلام رحماني بدتر از اسلام واقعي است.
اصلاحطلبان بدتر از اصولگرايان هستند.
خميني بدتر از خامنهاي است.
شريعتي بدتر از رحيم پور ازغدي و حدادعادل است.
سياهدل سفيدپوش بدتر از سياهدل سياهپوش است.
دخترهايي که با مانتوي کوتاه و روسري عقب رفته و آرايش در صف گرفتن غذاي محرم ميايستند بدتر از فاطمه رجبي هستند.
پسراني که با ظاهر مدرن براي ارضا کردن حس ترس و مبهم ناخود آگاهشان و همينطور براي صحبت کردن و شماره دادن به دخترها به هيئت ميروند، بد تر از مسعود دهنمکي هستند.
آنهايي که روزي صدجور دروغ ميگويند و هزار جور ديگران را فريب ميدهند اما به هنگام عزاداري گريه ميکنند و سينه و زنجير ميزنند و حساب حسين را جدا ميدانند بدتر از روضهخواناني هستند که آشکارا فريب ميدهند.
دليل من اين است:
اينها (دسته اول) خود را به خواب زدهاند ولي آنها (دسته دوم) خواب هستند.
توضيح: آنها ايمان به اصلي دارند که برايش دليل عقلي نميطلبند. ايمان معجوني خواب آور است که آنها را به خواب برده است. اما اينان ايمان را ميچرخانند و ميپيچانند تا عقلشان را دستبهسر کنند تا دستآوردي که آن ايمان تحريف شده دارد (پول و قدرت) از دست نرود. بنابراين دسته اول يا بيدار ميشوند و يا حداقل مشتشان باز است و تکليفشان روشن. اما دسته دوم خود را به خواب زدهاند پيوسته به نبال يافتن راهکارهاي نوين براي فريفتن ديگرانند. دليل ديگر اينکه دسته اول طوري عمل ميکنند که بازخورد اثرات بد رفتار و باورشان مستقيما منبع اصلي آن اثرات را نشانه ميرود اما عملکرد دسته دوم موزيانه است و طوري برخورد ميشود که منبع اصلي در امان باشد.
توضيح: منظور از بد، بازدارندگي در رسيدن به دمکراسي و استقرار و تحکيم انسانيت و حقوق بشر به عنوان مباني وضع قوانين اجتماعي، و رسيدن به يک نظام سياسي اجتماعي مفيد در همان راستا است.
با اين حال همواره ميتوان به سود انسانيت از هردوگروه استفاده کرد و در جامعه پتانسيل مثبت ذخيره کرد تا روزي تبديل به عمل شود.
منبع
اصلاحطلبان بدتر از اصولگرايان هستند.
خميني بدتر از خامنهاي است.
شريعتي بدتر از رحيم پور ازغدي و حدادعادل است.
سياهدل سفيدپوش بدتر از سياهدل سياهپوش است.
دخترهايي که با مانتوي کوتاه و روسري عقب رفته و آرايش در صف گرفتن غذاي محرم ميايستند بدتر از فاطمه رجبي هستند.
پسراني که با ظاهر مدرن براي ارضا کردن حس ترس و مبهم ناخود آگاهشان و همينطور براي صحبت کردن و شماره دادن به دخترها به هيئت ميروند، بد تر از مسعود دهنمکي هستند.
آنهايي که روزي صدجور دروغ ميگويند و هزار جور ديگران را فريب ميدهند اما به هنگام عزاداري گريه ميکنند و سينه و زنجير ميزنند و حساب حسين را جدا ميدانند بدتر از روضهخواناني هستند که آشکارا فريب ميدهند.
دليل من اين است:
اينها (دسته اول) خود را به خواب زدهاند ولي آنها (دسته دوم) خواب هستند.
توضيح: آنها ايمان به اصلي دارند که برايش دليل عقلي نميطلبند. ايمان معجوني خواب آور است که آنها را به خواب برده است. اما اينان ايمان را ميچرخانند و ميپيچانند تا عقلشان را دستبهسر کنند تا دستآوردي که آن ايمان تحريف شده دارد (پول و قدرت) از دست نرود. بنابراين دسته اول يا بيدار ميشوند و يا حداقل مشتشان باز است و تکليفشان روشن. اما دسته دوم خود را به خواب زدهاند پيوسته به نبال يافتن راهکارهاي نوين براي فريفتن ديگرانند. دليل ديگر اينکه دسته اول طوري عمل ميکنند که بازخورد اثرات بد رفتار و باورشان مستقيما منبع اصلي آن اثرات را نشانه ميرود اما عملکرد دسته دوم موزيانه است و طوري برخورد ميشود که منبع اصلي در امان باشد.
توضيح: منظور از بد، بازدارندگي در رسيدن به دمکراسي و استقرار و تحکيم انسانيت و حقوق بشر به عنوان مباني وضع قوانين اجتماعي، و رسيدن به يک نظام سياسي اجتماعي مفيد در همان راستا است.
با اين حال همواره ميتوان به سود انسانيت از هردوگروه استفاده کرد و در جامعه پتانسيل مثبت ذخيره کرد تا روزي تبديل به عمل شود.
منبع
۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سهشنبه
اغتشاشیدم به هر چیزی که حق تفکر و "چرا" گفتن رو از من بگیره! حالا هر کس که میخواد باشه، هر مسلکی که باشه
من ذاتن انسان فضولی هستم همش دوست دارم سوال کنم چرا این اینطوریه ،چرا اونطوریه،چرا باید این کارو بکنم، چرا نباید این کارو بکنم، از بچگیمم هم همین بودم همش سوال میکردم، همش فضولی میکردم، تو هر سوراخی انگشت میکردم،دنبال این بودم که تجربه عملی کسب کنم.
خدا رحمت کنه بابام تو سرم نمیزد بگه بچه جون مگه فضولی آخه به تو چه که اینقدر سوال میپرسی، بجاش منو تشویق میکرد که بابا جون سوال کن بپرس، تا اونجایی هم که بلد بود سوادش قد میداد جواب منو میداد منم همش سوالهام بیشتر میشد و با اون تفکر بزرگ شدم که باید پرسید،سوال کرد، چرا گفت، مثل گوسفند نبود که هر چی میگن قبول کرد و از پدرم ممنونم که منو مثل یه حیوان تربیت نکرد که فقط بخورم، بخوابم ، بُکنم و سر و صدا کنم.
حالا که بزرگ تر شدیم همه چی بر عکس شده سوالهامون بیشتر شد، فکرمون بزرگتر شد، نیازهامون بیشتر شد "چرا" هامون بیشتر شده و کسی هم نیست که جوابمون رو بده، جرات پرسش نداریم، حرف بزیم مرتد میشیم میبرمون هلوف دونی چهار تا انگ هم بارمون میکن و یه فس کتک سیر هم میزنن بهمون و اگر همت داشته باشن یه حالی هم به هولمون میدن که دیگه به قول خودشون غلط زیادی نکنیم.
آخه دهانمون نباید باز بشه، نباید سوال کنیم، نباید بپرسیم:
چرا خدای شما اینطوری گفته؟
چرا خدای شما گفته زن رو باید زد؟
چرا خدای شما گفته کافر(سکولار) رو باید کشت؟
چرا خدای شما اینقدر متناقض حرف زده تو اون قرآن کذایی؟
چرا خدای شما گفته مردها حق بیشتری از زنها دارن؟
چرا خدای شما عدالت نداره؟ چرا خدا اینقدر عقده ایه و چوب تو پاچم کنه که دوست نداشتم به یه زبون دیگه نماز بخونم و اراجبفی سر هم کنم که حتی معنیشو نمیدونم ؟
چرا من باید به زور ازش تشکر کنم و اینقدر منت رو سرم باشه ؟ خب تو غلط کردی منو بوجود آوردی مگه من به خواست خودم به دنیا امدم، تو منو زوری آودر بعدش میخوای من زوری اطاعات کنم مگه دیونه ای تو؟ اگر اینطوریه برا چی به من عقل دادی و به گوسفنده عقل ندادی؟
آخه کدوم عقل سالمی میتونه اینهمه تناقض رو ببینه و بازم خودش بزنه به خریت که خدای شماخوبه ؟
پس حقوق بشر چی میشه؟ دموکراسی چی میشه؟ عدالت چی میشه؟ برابری چیه؟
تو بهترین نعمت منو که تفکر منه میخوای بگیری و من زیر بارش نمیرم و بر علیه هر شخص و خداش می ایستم و نمیگذارم عقلم رو بگیرن حتی اگر به قیمت جونم تموم بشه.
چون اگر عقل و تفکر منو بگیرن من با اون گوسفنده هیچ فرقی نمیکنم و نمیخوام گوسفند باشم.
پس شورش میکنم علیه اون کسی که بخواد فکر منو بدوزده و اغتشاش میکنم علیه او و خداش، هر کسی که میخواد باشه هر دینی که میخواد باشه فرقی نمیکنه.
اغتشاشیدم به....
خدا رحمت کنه بابام تو سرم نمیزد بگه بچه جون مگه فضولی آخه به تو چه که اینقدر سوال میپرسی، بجاش منو تشویق میکرد که بابا جون سوال کن بپرس، تا اونجایی هم که بلد بود سوادش قد میداد جواب منو میداد منم همش سوالهام بیشتر میشد و با اون تفکر بزرگ شدم که باید پرسید،سوال کرد، چرا گفت، مثل گوسفند نبود که هر چی میگن قبول کرد و از پدرم ممنونم که منو مثل یه حیوان تربیت نکرد که فقط بخورم، بخوابم ، بُکنم و سر و صدا کنم.
حالا که بزرگ تر شدیم همه چی بر عکس شده سوالهامون بیشتر شد، فکرمون بزرگتر شد، نیازهامون بیشتر شد "چرا" هامون بیشتر شده و کسی هم نیست که جوابمون رو بده، جرات پرسش نداریم، حرف بزیم مرتد میشیم میبرمون هلوف دونی چهار تا انگ هم بارمون میکن و یه فس کتک سیر هم میزنن بهمون و اگر همت داشته باشن یه حالی هم به هولمون میدن که دیگه به قول خودشون غلط زیادی نکنیم.
آخه دهانمون نباید باز بشه، نباید سوال کنیم، نباید بپرسیم:
چرا خدای شما اینطوری گفته؟
چرا خدای شما گفته زن رو باید زد؟
چرا خدای شما گفته کافر(سکولار) رو باید کشت؟
چرا خدای شما اینقدر متناقض حرف زده تو اون قرآن کذایی؟
چرا خدای شما گفته مردها حق بیشتری از زنها دارن؟
چرا خدای شما عدالت نداره؟ چرا خدا اینقدر عقده ایه و چوب تو پاچم کنه که دوست نداشتم به یه زبون دیگه نماز بخونم و اراجبفی سر هم کنم که حتی معنیشو نمیدونم ؟
چرا من باید به زور ازش تشکر کنم و اینقدر منت رو سرم باشه ؟ خب تو غلط کردی منو بوجود آوردی مگه من به خواست خودم به دنیا امدم، تو منو زوری آودر بعدش میخوای من زوری اطاعات کنم مگه دیونه ای تو؟ اگر اینطوریه برا چی به من عقل دادی و به گوسفنده عقل ندادی؟
آخه کدوم عقل سالمی میتونه اینهمه تناقض رو ببینه و بازم خودش بزنه به خریت که خدای شماخوبه ؟
پس حقوق بشر چی میشه؟ دموکراسی چی میشه؟ عدالت چی میشه؟ برابری چیه؟
تو بهترین نعمت منو که تفکر منه میخوای بگیری و من زیر بارش نمیرم و بر علیه هر شخص و خداش می ایستم و نمیگذارم عقلم رو بگیرن حتی اگر به قیمت جونم تموم بشه.
چون اگر عقل و تفکر منو بگیرن من با اون گوسفنده هیچ فرقی نمیکنم و نمیخوام گوسفند باشم.
پس شورش میکنم علیه اون کسی که بخواد فکر منو بدوزده و اغتشاش میکنم علیه او و خداش، هر کسی که میخواد باشه هر دینی که میخواد باشه فرقی نمیکنه.
اغتشاشیدم به....
۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه
هنوز اونجا قشنگه...؟
امروز یه جلسه بود توی دانشکده برای دانشجوهایی که میخوان برن ایران برای یک سال و فارسی یاد بگیرن. رئیس دانشکده از من هم خواسته بود توی این جلسه باشم واسه راهنمایی دانشجوها و نکاتی که باید بدونن دربارهی سفر به ایران و به قول خودش- بیشتر راهنمایی دخترا- جلسه شروع شد و این بابا شروع کرد به حرف زدن و هی گفت و زد و کوبید که ایران فلانه و بیساره و وضع فرهنگیش افتضاحه، خانوادههای ایرانی بسیار محافظهکارن، اگه میخواین برین پیش خانواده بدونین که کلی آمارتونو میگیرن و نمیتونین راحت بچرخین، وضعیت بانک افتضاحه وباید با خودتون پول حمل کنین و احتمال داره پولتون رو بزنن پس حواستون باشه، توی خیابون اگه موتون بیاد بیرون مییان بهتون گیر میدن و احتمال داره ببرنتون زندان، آخرش هم یه جو عظیمی داد گفت تمام تلفناتون شنود میشه، تمام ایمیلاتون خونده میشه، تمام حرفاتون چه پای اسکایپ چه پای جی تاک شنود میشه، براتون بهپا میذارن شب و روز و خلاصه حواستون رو جمع کنین. با اینکه یه بخش کمی از حرفاش معنی میداد و احتمال وقوع داشت ولی من خون داشت خونمو میخورد از اینکه این داره این شکلی راجع به کشور من حرف میزنه. انگار که حتی اگه اینجوریام هست این یارو حق نداره زر بزنه وقتی بیست ساله پاشو توی ایران نذاشته. خلاصه هی لبامو جوییدم و تکون عصبی خوردم. آخرش بلند گفتم نه آقای استاد. اینجوریایی که شمام میگی نیست آقاجون. بعد ژاکت دختر بغل دستیم رو گرفتم گفتم رو کردم به دانشجوهای دختر. گفتم میبنین منو؟ ژاکت رو انداختم رو فرق سرم، گفتم همین قد بسه. اینا گفتن ینی نقاب نباید بزنیم؟ بلند گفتم نه نه! تو کشور من نقاب نمی زنه کسی. با همین لباساتون میتونین برین. لباسای قشنگ میتونین بپوشین. اگه دامن میپوشین فقط ساق و جوراب شلواری پاتون باشه عین دانشگاه که می رین امتحان بدین. همون شکلی. اینم بندازین سرتون. یه خوشگلشو از ایران بخرین. بانک هم هست. خدمات ارزی می ده می تونین برین حتی پیش صراف. خانوادههای مهربون هم زیادن. پلیس مملکت هم بیکار نیست بیاد بهپا بذاره واسه شما. اون یکی پسره گفت من که ولی با آستین کوتاه نمیتونم. گفتم میتونی. همهش سیاهکاریه. درسته که وضع مملکت من خرابه در این مقطع ولی مردم راه خودشونو پیدا میکنن، خودشون مهمونی می گیرن توش هم همه جور غلطی میکنن، چی فک کردین؟ گفت سینما می شه رفت؟ همه وجودم داشت آتیش میگرفت انگار. نمیدونم چرا اینقد عصبی میشم وقتی اینا عین منگولا با ایران برخورد میکنن، گفتم بهترین تئاترا رو می ری می بینی، یه عالم غذای خوب می خوری، یه عالم خیابون قشنگ می بینی. یه عالم آدم باحال میبینی که اصلن هم محافظه کار نیستن به معنایی که جناب استاد میگن ... ایران جای خوبیه هنوز. هنوز هم قشنگه. بعدش اومده بودم بیرون خودم الکی بغض کرده بودم و زرتی توی آسانسور زدم زیر گریه. نمیفهمیدم حالمو. هنوز دلم میخواد اونجا توی ذهن آدمای غریبه جای قشنگی باشه، گرچه توش آدم میکشن، گرچه همین دیروز یکی رو غریبانه کشتن... ولی چه میشد کرد؟ نمیتونستم بشینم ببینم این انگلیسی دوزاری داره از کشور من سگدونی میسازه تو چشم آدمایی که به هر دلیلی دلشون خواسته فرهنگ اونجا رو یاد بگیرن. ینی حق نداشت به نظرم... امیدوارم تعریف الکی نکرده باشم و نخوره تو ذوقشون... گرچه آخرش یه سریشون از ترس حرفای رئیس دانشکده تصمیم گرفتن به جای ایران برن تاجیکستان
:
تخمیترین معامله تاریخ ایران
ایران به نیکاراگوئه نفت داده؛ نیکاراگوئه به ایران پشم داده!!
۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه
به یه آمریکایی میگن تفریحت چیه ؟
به آمريكايي ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه سفر ميكنيم
به ژاپني ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه روبات ميسازيم
به فرانسوي ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه نقاشي ميكشيم
به ايتاليايي ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه آشپزي ميكنيم
به اسپانيايي ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه گاوبازي ميكنيم
به ايراني ميگن تفريحت چيه ؟ ميگه بدبختيامون رو تو فيس بوك مينويسيم ،لايك ميزنيم، ...بهشون ميخنديم...آخرش هم مینویسیم مملکته داریم؟
محسن قمبل؛ محسن رضائی
کون نشور: کسی که در انتخابات ابتدا از تقلب شکایت می کند، سپس نتیجه را می پذیرد، سپس از تقلب کننده حمایت جدی می کند و حتی به تقلب کننده می دهد؛ محسن قمبل؛ محسن رضائی
زبان به سخن گشودن عیسی در گهواره
مادر جنده هم خودتونین!
عرزشیهای خردسال
شبکهی قرآن حول و حوش 10 صبح برنامه کودک داره، از این تخمیا که یکی دو تا عروسک داره و یه خاله چیچی و عمو فیلان.
ورژن شبکهی قرآنش اینجوریه که یکی از عروسکا شخصیت بده و همهش گناه میکنه، اون یکی خوبه و نصیحتش میکنه.
بعد اسم اون شخصیت بده فکر میکنید چیه...؟
سبزک!
۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه
آدم و ابلیس و جنتی
و هنگامی که آدم را خدا به زمین فرستاد، ابلیس برای او کامنت گذاشت و جنتی کامنت رو لایک کرد!
۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه
من و زندگی !
اومده بودیم تا زندگی بکنیم ولی انگار او زورش بیشتره!
زندگیه داریم!؟
تغییر حکومت از اوایل انقلاب تا امروز
اوایل انقلاب : بخشش لازم نیست، اعدامش کنید!
سی سال بعد از انقلاب : بخشش لازم نیست، بکنیدش!
۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سهشنبه
کریس د برگ پروفایل صفحه فیسبوکش رو سبز کرده و نوشته بیاد هاله سحابی مادر صلح
۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه
نه مجاهدین از طالبان بدتر هستند و نه ما از اوباما با هوش تر!
قبل از اینکه چند خطی درباره مجاهدین و طالبان و اوباما بنویسم اعلام میکنم بنده طرفدار مجاهدین نیستم و دوستان لطف کنن بر چسب به بنده نزنن و برای حصول اطمینان میتونن فعالیت بنده را در این یکساله در بالاترین چک کنن.
در باره تیتر فوق چند خطی مینویسم تا بتوانیم در کنار دوستان به جمع بندی برسیم. وقتی به گذشته گروه مجاهدین بر میگردیم و اشتباهات آنان را مرور میکنیم می توانیم در مورد آنها نتیجه گیری کنیم و آنان را به طور کامل طرد کنیم. و اگر بخواهیم مقایسه اجمالی و کوتاهی بین مجاهدین و طالبان انجام بدهیم به این نتیجه میرسیم که ضربه ای که طالبان به افغانستان زد قابل قیاس با عملیات مجاهدین به ایران نبود و خسارات جنگ و عامل تفرقه و کشتار و تروریست در افغانستان قابل مقایسه با خسارات مجاهدین به ایران نیست.
پس چگونه است که اوباما برای برقراری دمکراسی در افغانستان حتی از طالبان برای برقراری آرامش و دمکراسی دعوت به همکاری میکند و ما با مجاهدین اینگونه رفتار میکنیم. یعنی ما خیلی بیشتر از اوباما میفهمیم و یا اوباما خیلی خنگ تشریف دارن و ما با هوش؟
به هر حال برای رسیدن به ایرانی آباد و آزاد باید بتوانیم تمام اختلافات گذشته را کنار بگذاریم و همه با هم دست به دست هم بدهیم تا دشمن مشترک را که، رژیم اسلامی است را نابود کنیم. تا میزان محبوبیت و اکثریت آرا در پای صندوق رای مشخص گردد.
در باره تیتر فوق چند خطی مینویسم تا بتوانیم در کنار دوستان به جمع بندی برسیم. وقتی به گذشته گروه مجاهدین بر میگردیم و اشتباهات آنان را مرور میکنیم می توانیم در مورد آنها نتیجه گیری کنیم و آنان را به طور کامل طرد کنیم. و اگر بخواهیم مقایسه اجمالی و کوتاهی بین مجاهدین و طالبان انجام بدهیم به این نتیجه میرسیم که ضربه ای که طالبان به افغانستان زد قابل قیاس با عملیات مجاهدین به ایران نبود و خسارات جنگ و عامل تفرقه و کشتار و تروریست در افغانستان قابل مقایسه با خسارات مجاهدین به ایران نیست.
پس چگونه است که اوباما برای برقراری دمکراسی در افغانستان حتی از طالبان برای برقراری آرامش و دمکراسی دعوت به همکاری میکند و ما با مجاهدین اینگونه رفتار میکنیم. یعنی ما خیلی بیشتر از اوباما میفهمیم و یا اوباما خیلی خنگ تشریف دارن و ما با هوش؟
به هر حال برای رسیدن به ایرانی آباد و آزاد باید بتوانیم تمام اختلافات گذشته را کنار بگذاریم و همه با هم دست به دست هم بدهیم تا دشمن مشترک را که، رژیم اسلامی است را نابود کنیم. تا میزان محبوبیت و اکثریت آرا در پای صندوق رای مشخص گردد.
۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه
فهمیدم چرا تو ایران قبر چند طبقه میفروشن!
فهمیدم چرا تو ایران قبر چند طبقه میفروشن! چون دختر رو زیر جنازه پدر میکشن!
خدایا ما چقدر ذلت تحمل کنیم؟ تا کی؟!
خدایا ما چقدر ذلت تحمل کنیم؟ تا کی؟!
تفاوت مردم سوریه و مردم ایران
مردم سوریه آنقدر در خیابانها مقاومت کردن تا فرمان عفو عمومی صادر شد و مردم ایران آنقدرنشستن پشت کامپوتر به هم فحش دادن تا رهبران بزرگترین جنبش سالهای اخیرش رو بی انکه آب از آب تکون بخوره زندان کردن.
اشتراک در:
پستها (Atom)